تعداد کمی از داستان ها به اندازه یک ارسال من را سرشار از شادی کرده است الف> من از Gangjin در کره جنوبی با عکاس Chang W. Lee نوشتم.
در یکی از پاسگاههای روستایی، مدرسهای را یافتیم که آنقدر از دانشآموزان جدید ناامید شده بود که بتوانند خود را سرپا نگه دارند که شروع به ثبت نام مادربزرگهایی کرد که هرگز خواندن و نوشتن یاد نگرفته بودند.
یکی از زنان، هوانگ وول-گئوم، به من گفت: «نوشتن نامه برای فرزندانم، این چیزی است که بیشتر آرزویش را داشتم.
میدونستم داستان دارم اما نه هر داستانی.
این یکی برای من شخصاً طنین انداز شد، زیرا مدارسی که ده ها سال پیش در یکی از شهرهای روستایی کره جنوبی تحصیل می کردم به دلیل کمبود دانش آموز تعطیل شده اند. و گزارش آن به من این امکان را داد که با مادربزرگهای سختکوش و در عین حال شادابی که اغلب در شهرهای روستایی یافت میشوند، ملاقات کنم – حتی اگر اتفاقاً کلاس اولی باشند.
من اخیراً برای به روز رسانی با برخی از افراد موجود در مقاله تماس گرفتم.
لی جو یونگ، مدیری که این برنامه را راهاندازی کرد، گفت که مدرسه پس از ماجرای روزنامه تایمز تحت تأثیر درخواستهای رسانهها قرار گرفته بود، اما به دلیل احترام به خواستههای زنان مسنتر، تصمیم به اعطای آنها گرفت. او گفت: «در حالی که برخی از توجه ناگهانی ما به وجد آمدند، برخی دیگر عصبی بودند.
دوست دارم بتوانم به شما بگویم که داستان پایانی بی چون و چرا دارد، اما اینطور نیست.
سیاست دولت کره جنوبی احیای مدارس روستایی در حال کمبود دانشآموزان جوان نیست، بلکه تحکیم آنها برای کاهش هزینهها است. دائگو اجازه نداشت دانشآموز بزرگتری را بپذیرد.
اما زنانی که قبلا ثبت نام کرده بودند مثل همیشه خوشحال بودند. حتی یک زن و شوهر قصد دارند به مدرسه راهنمایی بروند.
خانم هوانگ که اکنون دانش آموز کلاس سوم است، مصمم است که مدرسه ابتدایی را پشت سر بگذارد. او گفت: «در این سن خواندن و نوشتن سخت است. من همیشه چیزهایی را که در مدرسه یاد گرفتم فراموش می کنم. گاهی از خودم می پرسم دارم چه کار می کنم!»
اما ذره ذره پیشرفت کرده است.
او گفت: «اکنون می توانم برای فرزندانم نامه بنویسم. «آنها هنوز حروف بسیار ابتدایی و ابتدایی هستند. اما من خوشحالم نمیدانی چه حسی دارد که نمیتوانی بخوانی و بنویسی.»
-چو سانگ هون
مقاله را بخوانید