یک مترجم سرگردان و سربازانی که اجازه نمی دهند بروند

یک مترجم سرگردان و سربازانی که اجازه نمی دهند بروند

آمریکایی ها او را “مایکی” و مترجم نیروهای ویژه نامیدند. او فقط شکاف های زبانی را برطرف نکرد. او همه کارها را از تسهیل مذاکرات با افغانهای محلی وفادار به طالبان تا اخطار دادن به کاروانی دور از کمین انجام داد.

“مایکی فقط یک مترجم معمولی نبود.” به درجه یک جوزف تورس ، تگزاسی که در نیروهای ویژه خدمت می کرد. او خط نجات ما بود. او به هر جایی که ما در دورترین و خطرناک ترین ماموریت ها می رفتیم می رفت. به خاطر او بود که ما پس از اعزام زنده به خانه بازگشتیم. .

مصمم به خروج از افغانستان ، او با همسر و دو پسر خردسال خود ناامیدانه به فرودگاه می دویدند که در میان له شدن مردم در تیراندازی قرار گرفتند. که برای فرار آنجا جمع شده بودند. همسر و یک پسر 6 ساله اش هر دو به ضرب گلوله پای خود مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. تا زمان حضورش در میدان نبرد با نیروهای آمریکایی. div class = “css-53u6y8” readability = “16”>

“بعد از هر کاری که برای آمریکایی ها انجام دادم ، همچنان فکر می کردم.” وی گفت: “پس از تمام تلاش های زیاد و به خطر انداختن زندگی ، این چیزی است که برای خانواده من اتفاق می افتد؟ آنها ما را برای مرگ در اینجا رها می کنند. “

مایکی-که تنها به دلایل ایمنی با نام مستعار آمریکایی خود شناخته می شود-یکی از ده ها هزار افغان است که برای ایالات متحده و درخواست هایی برای ویزای تسریع شده به آنها اجازه اسکان مجدد در آمریکا را داده است. رئیس جمهور بایدن متعهد شده است که از متحدان افغان در “خانه های جدید” استقبال می شود و وضعیت موجود را “دلخراش” نامیده است. ستون “/>

اما تخلیه شهروندان آمریکایی و سبز دارندگان کارت همچنان اولویت فوری عملیات نظامی در میدان هوایی کابل است. این بدان معناست که برای بسیاری از افغان هایی که با ایالات متحده کار می کردند ، چیزی جز انتظار باقی نمی ماند-و سعی می کنند از دیدگاه طالبان دور شوند.

مایکی کار می کرد به عنوان مترجم نیروهای ویژه از سال 2009 تا 2012 در قندهار و از 2015 تا 2017 در کابل. او یک بار در یک انفجار به شدت مجروح شد که مجبور شد با هواپیما به بیمارستان صحرایی منتقل شود. >

شبی که همسر و پسرش مورد اصابت گلوله قرار گرفتند ، مایکی آنها را به بیمارستان رساند. و سپس مخفی شد او اتاقهای بدون پنجره را ترجیح می داد و در یک هفته چهار بار مکان را عوض کرد. او منتظر تایید درخواست ویزای خود بود.

و منتظر بود طالبان او را پیدا کنند.

مایکی در مصاحبه با پناهگاه هایش در کابل با وقوع حوادث در هفته گذشته ، از سختی تلاش برای زنده نگه داشتن خود و خانواده اش در هرج و مرج ناشی از خروج آمریکا از افغانستان صحبت کرد. بدون اطلاع دولت ایالات متحده در مورد زمان یا چگونگی خروج وی ، متوجه شد که اوراق قرضه ای که با سربازان آمریکایی ایجاد کرده است ممکن است تنها امید او برای عبور امن باشد.

آنجا بود که گروهبان تورس ، که اکنون در Pecos ، Tex. زندگی می کند ، وارد شد. : رهبری یک عملیات جهانی برای بیرون راندن او. و یک موضوع ایمیل آنها برای تماس با مایکی و خانواده اش با هواپیماهای تخلیه نظامی به تماس نظامی و وزارت خارجه رسیدند.

آنها می گویند آنها درک می کنند که چرا شهروندان آمریکایی در مورد تخلیه اولویت دارند. خشم به خاطر نداشتن یک برنامه مشخص برای همه آن افغانهایی است که در کنار آمریکا کار کردند ، که ممکن است در حال حاضر که طالبان در کنترل آنها هستند ، اهدافی را در پشت خود داشته باشند.

گروهبان تورس گفت:” خشم آور است. ” “قلب من برای همه کسانی که حمایت مایکی را ندارند ، می سوزد.” readability = “42.360611205433”>

اینطور نبود که مایکی سعی کرد فقط در صورت تهدید از افغانستان خارج شود روشن است. وی مصاحبه خود را ، یکی از آخرین مراحل این روند ، در نوامبر 2018 هنگامی که در کمپ دوسکین در کابل کار می کرد ، انجام داد. او هنوز منتظر آزمایشات پزشکی و تایید است. ایمیل هایی که وی برای پیگیری درخواست خود ارسال کرده است بی پاسخ مانده اند. افزایش تخلیه افغان هایی که به عنوان مترجم آنها کار می کردند. آنها به رسانه های اجتماعی رفته و کمپین های جمع آوری کمک هایی مانند “به مترجمان ما کمک کنید.”

مترجمان نظامی از آسیب پذیرترین متحدان افغان هستند. ماهیت کار آنها ایجاب می کرد که آنها پرسنل نظامی را در میدان جنگ همراهی کرده و در هنگام تعامل با مردم محلی حضور داشته باشند. اگر ساکنان مناطقی که در آنها کار می کردند با آمریکایی ها دشمنی داشتند ، مترجمان به راحتی می توانستند برای طالبان شناخته شوند. در سال 2001. در دبیرستان او برای یادگیری زبان انگلیسی سخت کار کرد و معلم زبانش پیشنهاد کرد که او پس از فارغ التحصیلی به عنوان مترجم برای آمریکایی ها کار کند.

تسخیر طالبان در افغانستان را درک کنید


کارت 1 از 5

طالبان چه کسانی هستند؟ طالبان در سال 1994 در بحبوحه ناآرامی هایی که پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان در سال 1989 رخ داد به وجود آمد. آنها از مجازات های وحشیانه عمومی از جمله شلاق ، قطع عضو و اعدام دسته جمعی برای اجرای قوانین خود استفاده کردند. در اینجا اطلاعات بیشتر در مورد داستان اصلی و سابقه آنها به عنوان حاکمان .

وی به میدان هوایی قندهار ، یکی از بزرگترین پایگاههای نظامی ایالات متحده در افغانستان ، اعزام شد و از آنجا به چند پاسگاه از راه دور ، سریع کار کرد. راه او برای تبدیل شدن به یک مترجم اصلی است. Sgt گفت: “Mikey همیشه سرگرم کننده بود ، بسیار باز و با قلب بسیار بزرگ ،” Sgt گفت. درجه یک ریموند استیل ، یکی از اعضای فعال نیروهای ویژه که در طول این سالها به طور منظم با او در تماس بوده است. رهبران شخصاً و با تلفن خود. در یکی از گشتی ها ، او از کمین و شورشیان که مواد منفجره را در مسیر خود دفن کردند ، مطلع شد. کشور ، “مایکی گفت.

بین مدت اقامت در قندهار و کابل ، مایکی ازدواج کرد. او یک ماشین خرید و در کابل به عنوان راننده تاکسی کار کرد. او و همسرش صاحب فرزندان شدند.

اما دوران ایالات متحده در افغانستان در حال پایان یافتن بود-و طالبان از سر گرفته شد. این باعث شد تا بی شماری از افغان ها احساس درماندگی و اسقاط داشته باشند ، همانطور که مایکی شنبه شب گذشته با هم تلفنی صحبت کردیم.

“ما در تاریکی هستیم.” “دوستان آمریکایی من می گویند فقط صبر کنید ، منتظر باشید تا ببینید چه اتفاقی می افتد. وقتی به شما می گوییم آماده خروج باشید. ”

سپس روز دوشنبه حدود ساعت 4 بعد از ظهر. مایکی یک پیام شگفت انگیز از گروهبان تورس دریافت کرد: ما می خواهیم شما را بیرون بیاوریم. همین حالا آماده شوید. منتظر دستورالعمل ها باشید. 53u6y8 “readability =” 38 “>

ماموریت نجات مایکی ، با کمک تماس های نظامی فعلی و سابق در زمین ، در حرکت بود-و همه چیز به سرعت در حال حرکت بود. در فاصله دو ساعت ، مایکی و خانواده اش در یک ماشین مخفی شده بودند ، اسناد و مدارک آنها محفوظ بود و به سمت دروازه ای در فرودگاه کابل حرکت می کردند که اعضای ارتش در انتظار او بودند.

آنها از وی استقبال کردند و خانواده اش را به درمانگاه بردند تا زخم گلوله همسر و پسرش قابل درمان باشد. بچه ها آب نبات گرفتند. می گوید هیچ وقت گریه نمی کند. گروهبان استیل با مایکی تماس گرفت و فریاد زد: “من دوستت دارم ، مرد.” به دلایل امنیتی محروم شد.

ششمین سالگرد پسرش بود.

“من بسیار راحت و خوشحال هستم ، مایکی در حین تماس از آسفالت در کابل در حالی که منتظر سوار شدن به هواپیما بود گفت. “بی نهایت سپاسگزارم از کمک و مهربانی برادران آمریکایی ام. شما به ما شانس دومی در زندگی دادید.

یک مترجم سرگردان و سربازانی که اجازه نمی دهند بروند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *