“کاملا گم شده”: برای برخی از افغان ها، بازگشت به خانه به اندازه فرار دشوار است

“کاملا گم شده”: برای برخی از افغان ها، بازگشت به خانه به اندازه فرار دشوار است

دهلی نو — افغان های سرگردان در هند تظاهرات کردند و از دفتری به دفتر دیگر رفتند. و از بستگان خود در سراسر جهان درخواست کرد که برای تهیه بلیط هواپیما مراجعه کنند. تنها یک پرواز برای بازگرداندن آنها به خانه وجود داشت، به کشوری که از زمانی که طالبان آن را ترک کرده بودند، به دست طالبان افتاده بود.هیچ یک از آنها شک نداشتند که چه چیزی چیست. در افغانستان در انتظار آنها بود: مشکلات اقتصادی، از دست دادن آزادی های اولیه و حتی امکان آزار و شکنجه. اما ارتباط با خانه را همیشه نمی توان با منطق سرد محاسبه ریسک توضیح داد. خانه، مهم نیست که چقدر می سوزد یا شکسته، اجبارهایی را برمی انگیزد که می تواند شما را به داخل بکشاند حتی در حالی که هزاران نفر ناامیدانه در تلاش برای ترک هستند.در میان افرادی که در مانیفست پرواز از دهلی به کابل در اوایل این ماه حضور داشتند، بیماران سرطانی بودند که هزینه درمان آنها تمام شده بود و می خواستند در صورت مرگ در خاک خود باشند. آنها دیده بودند که انتقال اجساد کسانی که در یک کشور مرده بودند اما می خواستند در کشوری دیگر دفن شوند، از مرزهای یک منطقه به شدت تقسیم شده، چقدر پیچیده است. در میان این گروه، والدینی بودند که نزدیک به دو ماه از کودکان خردسال جدا شده بودند، کودکان بالغی که از والدین در حال مرگ جدا شده بودند. نوزادانی بودند که در بدو تولد بدون تابعیت بودند.محمد یاسین نوری، کارمند دولت پیشین، پیش از سوار شدن گفت: «پدر من در کابل روی ویلچر است. پروازی که توسط هواپیمایی ماهان ایران انجام می شود و از تهران عبور می کند تا به افغانستان برسد. نگرانی من از جدا شدن از او پایان خواهد یافت. اما بعد به نگرانی دیگری وارد می شوم: بعد چه اتفاقی می افتد؟»آقای. نوری تنها پنج روز قبل از سقوط کابل در 15 اوت به دست طالبان، همراه خواهرش که یک بیمار سرطان سینه بود، وارد هند شده بود. علیرغم عجله آنها برای تکمیل آزمایشات و فیزیوتراپی و بازگشت به خانه نزد پدر آقای نوری ، آنها هنوز نتوانستند سرعت چیزهایی را که در خانه در حال حل شدن بود ، شکست دهند. آقای نوری درباره پدرش گفت: “اگر او اینجا با ما بود، برنمی‌گشتم.” بسیاری از کارها برای بازگرداندن افغان های سرگردان به خانه توسط سفارت افغانستان در دهلی نو انجام می شود. پرچم دولت قدیم بر فراز محوطه شبح زده به اهتزاز در می آید و تصاویر رهبران سابق بر دیوارها آویزان می شود. جاب، گفت که در مجموع حدود 150000 افغان در هند هستند، از جمله اقلیت هندو و سیک که به دنبال تهدیدات تروریستی جابجا شده اند و حدود 15000 دانشجوی دانشگاه. حدود 2000 نفر از افغانها نیاز مبرم خود را برای بازگشت به خانه ابراز کرده اند ، در حالی که هزاران نفر دیگر به پاسپورت جدیدی نیاز دارند که او نمی تواند ارائه دهد. />«بی تابعیت از نظر دیپلماتیک شما را فردی بی ارزش می کند آقای ماموندزی در مورد سفارت خود گفت.سفیر گفت که کارکنان وی که به انجام “مأموریت امداد بشردوستانه و خدمات کنسولی” رفته بودند، رفته اند. برای ماه‌ها بدون پرداخت، با باقی مانده پول نقد در سفارت بین آنها تقسیم شد. یکی از عوامل اصلی انگیزه کارکنان برای ماندن، قول سفیر برای جستجوی مکان هایی برای اسکان مجدد خانواده هایشان بود. اما آقای ماموندزی مطمئن نبود که بتواند درها را بیش از چند ماه باز نگه دارد.«اگر ما مأموریت را ببندیم و ببندیم ظلم بزرگی به این افراد خواهد بود. آقای ماموندزی گفت. 106 افغانی که در اولین پرواز به خانه رفتند نه تنها فوری ترین موارد بلکه افرادی بودند که می توانست یک بلیط 850 دلاری بخرد. تاکنون سه پرواز انجام شده است که 350 نفر را بازگردانده است. بزرگترین چالش سفارت در حال حاضر این است که با کسانی که نمی توانند بلیط هواپیما تهیه کنند اما مدام در خانه مأموریت را می زنند چه کنند. اکثر افغان‌های سرگردان اتاق‌های کوچکی را در منطقه‌ای به نام لاجپات نگر اجاره می‌کنند. پول بسیاری از آنها هفته ها پیش تمام شد و قادر به پرداخت اجاره ناچیز آنها نیستند.خان محمد گفت: “صاحب خانه می گوید پاسپورت من را خواهد گرفت.” افسر پلیس افغانستان که هفته ها قبل از تسلط طالبان به دهلی رسیده بود. “من به او گفتم که هیچ پولی برایت نخواهد داشت – به جای آن باید جان من را بگیری زیرا من از آن خسته شده ام.”پس از مدتی به عنوان یک پیمانکار با ارتش آمریکا و تلاش ناموفق در مسیر مهاجران به اروپا ، آقای محمد حدود پنج سال پیش با حقوق ماهیانه حدود 200 دلار به پلیس ملحق شد. در عرض یک سال، او خود را در وسط یک کمین طالبان یافت.جنگ او را با یک فک گم شده و بیش از 30000 دلار قبض پزشکی در طول چهار سال تلاش کرد. برای رفع آن آقای محمد که گفت دو بار سعی کرده خودکشی کند، گفت: “من کاملاً گم شده‌ام”. طاهره نوری با پس انداز 20 ساله اش به عنوان آشپز دفتر محلی سازمان ملل در شمال افغانستان، به امید درمان مشکل قلبی خود، پاهای فلج یک نوه و خونریزی گوش نوه دوم به دهلی آمده بود. پزشکان دهلی به خانم نوری تشخیص دیگری دادند: او سرطان تخمدان داشت. فقیر و در معرض اخراج، دخترش سومین فرزندش را به دنیا آورد.خانم. نوری به مقامات سفارت گفت که او و صدها نفر دیگر مانند او نمی توانند هزینه بلیط هواپیما را بپردازند. او از آنها التماس کرد که او و خانواده اش را از طریق مرز امنیتی بالا هند با پاکستان از طریق جاده به افغانستان برگردانند. “من به مرز پاکستان می روم حتی اگر آنها خانم نوری به من شلیک کنید.پاکستان در ابتدا تمایل خود را برای رسیدگی به ویزای ترانزیت برای 25 افغان در هفته نشان داده بود، اما این تعداد در اخیر به تعداد کمی کاهش یافته است. سفیر افغانستان گفت که هفته ها. یکی از مقامات نمایندگی پاکستان در دهلی نو گفت که آنها از زمان سقوط کابل به حدود 50 افغان روادید ترانزیت داده اند و آنها به بررسی سایر درخواست ها به صورت موردی ادامه می دهند. برای برخی، انتقال انکار شده در زندگی تنها پس از مرگ انجام شد.وقتی مادرشان بر اثر بیماری تنفسی در بیمارستانی در دهلی درگذشت، مریم و برادرش دو هفته بین مأموریت پاکستانی برای درخواست ویزا ، دولت هند برای اخذ مجوز و سفارت افغانستان برای کمک به پیشبرد این درخواستها به سر برد. تسلط طالبان در افغانستان را درک کنیدکارت 1 از 6طالبان چه کسانی هستند؟ طالبان در سال 1994 در بحبوحه ناآرامی هایی که پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان در سال 1989 بوجود آمد به وجود آمدند. آنها از مجازات های عمومی وحشیانه از جمله شلاق، قطع عضو و اعدام های دسته جمعی برای اجرای قوانین خود استفاده کردند. در اینجا اطلاعات بیشتری در مورد . رهبران طالبان چه کسانی هستند؟ اینها رهبران ارشد طالبان، مردانی که سال ها را در فرار، مخفی، در زندان و طفره رفتن از هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی گذرانده اند. اطلاعات کمی در مورد آنها یا نحوه برنامه ریزی آنها برای حکومت کردن وجود دارد، از جمله اینکه آیا آنها به همان اندازه که ادعا می کنند مدارا خواهند کرد یا خیر. یک سخنگوی به تایمز گفت که گروه می‌خواست گذشته خود را فراموش کند، اما محدودیت‌هایی وجود خواهد داشت.شب، خواهر و برادرها با نودل فوری زنده ماندند و در اتاقی تنگ خوابیدند. در طول روز، آنها به سردخانه رفتند تا درخواست تمدید کنند تا جسد مادرشان را در آنجا نگه دارند.سفر خانواده به هند یک لحظه شاد برای آنها بود. مادر و دختر.مریم، زمانی که عروس بچه بود، از درآمد شغل جدید خود به عنوان وکیل – و پس انداز حاصل از فروش آجیل کاج – استفاده می کرد. هزینه درمان مادرش را که مدتها قبل از بیماری سل و کووید -19 آغاز شده بود ، بپردازد. او نیز مانند دخترش یک عروس بچه بود که در دوران بارداری شوهر اولش را در جنگ از دست داد.مریم یک بار در طول روز به عنوان نظافتچی دفتر کار می کرد و سه نفر را بزرگ کرد. کودکان و کلاسهای سوادآموزی عصرانه را برای پایان دبیرستان گذراندند. پس از فارغ التحصیلی در رشته حقوق شش ماه پیش، او شغل دفاع از قربانیان آزار را در یکی از محافظه کارترین مناطق جنوب شرقی افغانستان پیدا کرده بود.وقتی کابل سقوط کرد، مریم به فکر فرستادن مادر و برادرش به خانه بود در حالی که او پشت سر می ماند تا گزینه های پناهندگی را بررسی کند. او حتی قبل از طالبان به خاطر شغلش با تهدیدها مواجه شده بود. یکی از همکاران در خارج از ساختمان آپارتمانی که همه آنها در آن زندگی می کردند ترور شد. ” اگر به عقب برگردم ، می دانم که ممکن است به مرگ خودم بازگردم ، “گفت مریم ، که تنها برای حفظ هویتش با نام شناسایی می شود.اما وقتی مادرش در 26 سپتامبر درگذشت، مریم تنها یک انتخاب داشت: اجساد او را به خانه ببرند، نه مهم نیست.در اواخر یک شب هفته گذشته، خواهران و برادران مادر خود را سوار آمبولانس اجاره‌ای کردند، جسد او را در یک تشییع جنازه شستند و تمام شب را رانندگی کردند تا به مرز هند برسند. پاکستان. از آنجا، دو روز دیگر سفر – انتقال بین سه آمبولانس، اسناد بیشتر و عبور از مرز دیگر – طول کشید تا او در جنوب شرقی افغانستان به خاک سپرده شود. اگر آرامشی برای مریم وجود داشت، این بود که مصیبت آنها در هند به پایان رسیده بود – این که مادرشان به آرامش ابدی خود برسد و مریم دوباره با فرزندان کوچک خود متحد شود.

“کاملا گم شده”: برای برخی از افغان ها، بازگشت به خانه به اندازه فرار دشوار است

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *