باروری و من – سفر ما برای والدین

وقتی فهمیدیم که باردار هستیم ، قسم خوردم که قصد دارم بیشتر در مورد باروری و درمان باروری صحبت کنم. به تا جایی که می توانم تلاش کنم تا صحبت در مورد آن کمی بهتر شود.

آنچه به آن فکر نمی کردم انجام این کار سخت بود. سفر هرکس متفاوت است ، اما من با وجود نتیجه مثبت ، دوباره فکر کردن دردناک است.

آیا تا به حال آهنگی شنیده اید و بلافاصله شما را به زمان به یاد ماندنی می برد. خوشحال یا ناراحت ، فوراً به آن لحظه منتقل می شوید. من چند مورد دارم.

یکی که هربار که می شنوم ، به اولین ملاقات کلی فکر می کنم ، یکی که مرا به لحظه ای می رساند که متوجه شدم پدر بزرگم می میرد ، یکی از روز عروسی من اما اکنون یکی دیگر از درمان من به من آن را به صورت تکراری می نواختم ، اشعار فقط به طناب می خورد و باعث می شد از دست دادن یک چرخه دیگر غصه بخورم ، اما همچنین از من استفاده می کرد و به من فشار می آورد تا دوباره بروم.

“از زندگی در دورانی شاد و خسته شده اید و نمی توانید جنگنده را پیدا کنید.”

“من برخیزم ، و این کار را هزاران بار دیگر انجام خواهم داد ، و من برخاسته ام ، مانند موجها ، برخاسته از درد ، من برخاسته ام” برخیزید و من آن را هزار بار دیگر انجام خواهم داد. “

سفر باروری طولانی ما به امید داشتن خانواده ای که بسیار مشتاق آن بودیم …

من در حدود 14 سالگی توسط پزشكی تشخیص داده شدم كه با سندروم تخمدان پلی کیستیک تشخیص داده بود: “بله شما مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک هستید ، بنابراین احتمالاً نمی توانید بچه دار شوید.”

خوب ، من به او نشان دادم؟

به هر حال اگر صادق باشم در آن زمان واقعاً مرا اذیت نکرد ، اما با افزایش سن این چیزی بود که بسیار در ذهن من نقش داشت. داشتن خانواده چیزی بود که من واقعاً به آن علاقه داشتم.

کلی ابتدا می خواست اولین بار را حمل کند ، عمدتا فقط به این دلیل که او بزرگتر است! با این حال ، پس از مراجعه به پزشک عمومی و انجام آزمایشات اولیه ، پیشنهاد شد که من ابتدا به دلیل PCOS و شدت آن به این نتیجه رسیدم که هرچه زودتر شروع به تلاش کنم ، بهتر است.

شروع درمان بسیار هیجان انگیز بود ، من شب قبل به سختی خوابیدم ، زیرا اگرچه می دانستم سفر می تواند طولانی باشد ، ما آن را شروع می کردیم!

ما تصمیم گرفتیم برای درمان خود به NHS برویم زیرا چند زوج را می شناسیم که در آن مسیر رفته اند و باردار شده اند ، بنابراین آنها آنها را به شدت توصیه می کنند. ما رفتیم و به برخی از کلینیک های خصوصی مراجعه کردیم ، اما هر دو تصمیم گرفتیم که در صورت کار نکردن از آن استفاده کنیم.

من معمولاً همیشه قرارهای خود را زود هنگام می گذاشتم و از آنجا به محل کار می رفتم. این روش ایده آل برای انجام این کار زمانی است که نمی خواهید مردم بدانند ، زیرا این امر سوء ظن زیادی را به دنبال ندارد. نکته منفی آن این است که من اغلب به دنبال اخبار بدتر بیمارستان را ترک می کردم ، به محل کار می رفتم ، ماشینم را پارک می کردم و 15 دقیقه پیاده روی را با گریه می گذراندم و در تلاش مأیوس کننده ای بودم تا زمانی که به درب ورودی خانه رسیدم. کار کنید و سپس لبخند بزنید و وانمود کنید همه چیز عالی است.

در مورد مواد مخدر ، من قبل از هر چرخه ای با پروورا شروع کردم تا بدنم را مجبور به پریود شدن کند ، زیرا به خودی خود قاعدگی ندارد. یک امتیاز عالی تا زمانی که واقعاً به آنها احتیاج ندارید تا بتوانید باردار شوید!

سپس من Clomid را با دوز 50mg که هیچ پاسخی نداشت ، ادامه دادم ، سپس به دوز 100mg که هیچ پاسخی نیز نداشت ، رفتم. سپس Gonal -F را امتحان کردم که یک قلم تزریق است – کمی شبیه آنچه افراد دیابتی از آن استفاده می کنند ، با این تفاوت که یک سوزن بسیار طولانی است که می توانید در خود ضربه بزنید!

من ابتدا 50iu هر روز به مدت 10 روز و سپس 100iu در روز به مدت 3 روز انجام می دادم. سپس این مقدار به مدت 150 روز به 150iu و سپس به مدت 4 روز به 100iu و به دنبال آن Ovitrelle افزایش می یابد. دوز آن این است که سن لازم است تا همه چیز را دریافت کنید!) یک بار در 6500iu. این نیز کار نکرد!

این بار من بیش از حد تحریک کردم که اساساً به این معنی است که تخمک های من برای درمان بسیار بزرگ بودند … در نظر داشته باشید که یک پنجره 2 میلی متری وجود دارد. شما نمی توانید بیش از 2 تخم با اندازه 1.5 سانتی متر و بیش از 1 تخم مرغ با اندازه 1.7 سانتی متر داشته باشید. وقتی نمی توانید رشد تخم مرغ فردی را کنترل کنید ، کارهای زیادی انجام نمی شود!

سپس 150iu را برای 4 روز ، 75iu را برای 1 روز ، 100iu را به مدت 1 روز و Ovitrelle را در 3،250iu انجام دادم. این چرخه بلیط برنده شد و با وجود همه چیز (واقعاً نباید کار می کرد) من باردار شدم! با این احتمالاً 4 یا 5 آزمایش خون ، جلسه مشاوره و به راحتی بیش از 40 اسکن.

در حالی که در همه حال ، هزینه امتیاز جسمی و روحی خود را ماه به ماه ، پس از ماه پرداخت می کنید. اگر کسی را می شناسید که از طریق IVF ، IUI یا هر نوع درمانی ، لطفا لطفا مهربان باشید. این سخت ترین ، تنها ترین و احساسی ترین چیزی است که من تا به حال با آن روبرو شده ام.

من خوش شانس بودم که همه چیز را با کلی گذراندم ، او با من به هر اسکن ، قرار ملاقات ، آزمایش خون آمد و او پشتیبان بزرگی بود ، اما من نیز احساس تنهایی کردم.

اگرچه ما با هم در آن بودیم و این 100٪ کودک ما است ، من تزریق و مصرف داروهای مختلف را انجام می دادم ، من سعی می کردم با هورمون های کاملا عصبانی کنار بیایم ، بدن من بود که آنچه را که باید انجام می داد انجام نداد ، بدن من پاسخ نداد.

من احساس می کردم که به عنوان یک زن در حال شکست هستم و بدنم در من شکست می خورد.

همه با مسائل متفاوت برخورد می کنند و روش کلی این است که بسیار مثبت باشد و اجازه ندهد هیچ احساسی در تلاش برای کمک به من در کنار آمدن نشان دهد. راه من این است که غصه بخورم ، عصبانی شوم ، کتاب بخوانم ، انجمن ها ، مجلات پزشکی در مورد درمان ، عوارض جانبی ، دوزها ، و هر چیزی. هر چیزی که به من امید بدهد این سفر جهنمی به پایان برسد. اما با این کار ناامیدی ایجاد می شود.

من ناراحت می شوم که کلی اذیت نمی شود ، هیچ احساسی از خود نشان نمی دهد و علاقه ای به تحقیق در مورد کار ما نشان نمی دهد. کلی از اینکه من در آن زندگی می کردم ناراحت می شد ، وقتی من نمی توانستم در مورد آن صحبت کنم ، ناامید می شد ، اما نمی توانستم در مورد احساسم صحبت کنم زیرا فقط عصبانی بودم.

در نهایت ما یک حد وسط پیدا کردیم ، من 24 ساعت فرصت داشتم تا آنجایی که می خواستم ناراحت باشم ، می توانستم فریاد بزنم ، فریاد بزنم ، گریه کنم ، بخوابم ، هر آنچه که نیاز داشتم و در این مدت او با بقیه برخورد کرد. او تنها خانواده پیام رسان خواهد بود که می گوید کار نکرده است.

این تنها کاری بود که نمی توانستم انجام دهم.

در آن 24 ساعت اول نمی توانستم آن را تصدیق کنم ، نمی خواستم مردم به من بگویند که چانه ام را بالا نگه دارم یا چرخه بعدی چرخه بعدی خواهد بود. من نتوانستم با آن کنار بیایم.

من برای همیشه از این کار او سپاسگزار خواهم بود ، او وزن را از من گرفت و به من اجازه داد تا در زمان خودم کار کنم.

برای هر کسی که مطمئن نیست درمان IUI انجام داده ایم ، تفاوت بین IUI و IVF اساساً این است که با IUI شما تخمک های خود را بیرون نمی آورید ، فقط آنها را به اندازه مناسب می برید و اسپرم را به شما تزریق می کنید ، به این امید که به تخم مرغ می چسبد ، می چسبد و می ماند!

با IVF تخمک های شما خارج شده ، اسپرم در آن قرار می گیرد و اگر آنها به هم متصل شوند ، دوباره در بدن شما قرار می گیرند تا بدن شما اساساً یا بپذیرد یا انکار کند. یک توضیح پزشکی بیشتر از این وجود دارد ، اما آن را خلاصه می کند !!

هنگامی که اسپرم را وارد کردید ، دو هفته انتظار دارید. تقریباً احساس می شود 6 سال و مغز شما بیش از حد رانندگی می کند! اساساً شما منتظر هستید تا ببینید آیا باردار هستید یا نه!

به شما توصیه می شود قبل از انجام آزمایش بارداری ، دو هفته کامل صبر کنید ، زیرا اگر زود آزمایش دهید ، داروهای تجویز شده شما می توانند مثبت کاذب ایجاد کنند. در هفته اول پس از کاشت ، من آن را بسیار ساده انجام دادم. فوق العاده سالم خوردم و مقدار زیادی ویتامین و مواد مغذی اضافی به رژیم غذایی ام اضافه کردم ، از جمله یک اسموتی سبز هر روز صبح!

من نیز هر روز صبح و عصر به مدت 40 دقیقه به پشت دراز می کشم و پاهام را روی دیوار روی هوا می گذارم. در حال حاضر هیچ علمی وجود ندارد که بگوید هیچ کدام از این موارد کار می کند ، اما اگر ذهن شما را آرام کند … هیچ ضرری هم ندارد!

روز دهم – من واقعاً مریض شدم ، کمی بدجنس و فقط خودم. هر دوی ما هیجان زده شدیم که می تواند کار کند ، اما شما نیز خیلی زود خود را تسلیم می کنید زیرا اگر نباشید چه می کنید.

روز یازدهم – من احساس بدتری داشتم ، واقعاً سرگیجه داشتم و سردرد تکان دهنده ای بود که فقط تغییر نمی کرد !!

در روز 12 من فقط خسته بودم. ما در حال خرید غذا بودیم و در خانه غذا را بیرون می آوردیم. برای مدتی بالا آمدم و فهمیدم که باید آزمایشی انجام دهم تا بتوانیم آن را رد کنیم.

من از پله ها پایین آمدم و در حالی که کار را ادامه می دادیم آن را کنار آشپزخانه قرار دادم ، به کلی گفتم که یکی را انجام داده ام زیرا می خواهم با این واقعیت که کار نکرده است کنار بیایم. ما فقط آنجا را رها کردیم تا شام درست کنیم و به اتاق دیگر برویم.

سپس این اتفاق افتاد …

ما باردار بودیم.

بدیهی است که من هر روز در چند روز آینده آزمایش می کنم … شما باید از این موارد مطمئن باشید !!!

درست مانند آن کل جهان ما تغییر کرد. این چیزی بود که ما بسیار مشتاق دیدن آن بودیم اما مطمئن بودیم که نمی بینیم.

بارداری یک سفر کاملاً دیگر است و چیزی است که من در مورد آن صحبت خواهم کرد ، اما در این پست – اگر تا اینجا پیش رفته اید ، مستحق مدال هستید!

امیدوارم این مطلب برای شما مفید واقع شده باشد و اگر فقط به یک نفر کمک کند … این برای من کافی است

باروری و من – سفر ما برای والدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


Fatal error: Uncaught wfWAFStorageFileException: Unable to save temporary file for atomic writing. in /home/wekjriusd1/public_html/wp-content/plugins/wordfence/vendor/wordfence/wf-waf/src/lib/storage/file.php:35 Stack trace: #0 /home/wekjriusd1/public_html/wp-content/plugins/wordfence/vendor/wordfence/wf-waf/src/lib/storage/file.php(659): wfWAFStorageFile::atomicFilePutContents('/home/wekjriusd...', '<?php exit('Acc...') #1 [internal function]: wfWAFStorageFile->saveConfig('livewaf') #2 {main} thrown in /home/wekjriusd1/public_html/wp-content/plugins/wordfence/vendor/wordfence/wf-waf/src/lib/storage/file.php on line 35