از «زنده در میان مردگان» تا «مرده در میان زندگان»

از «زنده در میان مردگان» تا «مرده در میان زندگان»

پاریس — یکی یکی، روز از نو، هفته به هفته، یک لحظه جریانی از شاهدان به سمت جایگاه رفتند.آنها با ماسک های صورت خود بازی می کردند یا یادداشت ها را به هم می زدند. میکروفون را تنظیم کرد، برخی با دستان لرزان. به سقف اتاق دادگاه کاملاً جدید و با نور روشن خیره شد تا خود را نگه دارد یا جلوی اشک خود را بگیرد.قاضی رئیس دادگاه با لباس قرمز، «دادگاه گوش می دهد» می‌گویند لباس‌هایی با گلدان سفید خال‌دار.برای بیش از پنج هفته در ماه‌های اکتبر و نوامبر، در دادگاهی در مرکز پاریس، بیش از 300 نفر از بازماندگان و اعضای خانواده‌های داغ‌دیده حضور داشتند. شهادت در a محاکمه حملات تروریستی 13 نوامبر در پایتخت فرانسه و اطراف آن در سال 2015. صد و سی نفر کشته شدند و صدها نفر زخم های جسمی یا روحی داشتند. حملات آسیب ماندگار بر روان جمعی فرانسه وارد کرد.صالح محاکمه در سکوت به حوادث وحشیانه و خاطرات انتحاری اسلامی از تیراندازی ها گوش داد. افراط گرایان دولتی در استادیوم ملی فوتبال، در تراس رستوران ها و کافه ها، و در سالن کنسرت باتاکلان – و به گزارش های دلخراش از زندگی هایی که از بین رفت.شاکیان به ندرت قطع می شدند. (بسیاری از خبرنگاران در دادگاه خواستند که از نام خانوادگی خود استفاده نکنند.) قضات، دادستان ها و وکلا سؤالات کمی پرسیدند. متهم بیشتر سکوت کرد. ده‌ها و ده‌ها روزنامه‌نگار تایپ کردند.سوفی دیاس، 39 ساله، به دادگاه گفت او در پرتغال بود و برای عروسی خود آماده می شد که اخبار حملات منتشر شد. او بارها با پدرش، مانوئل دیاس، راننده اتوبوسی که هواداران را به استادیوم برده بود، تماس گرفت. آقای دیاس، تنها کسی که در آنجا کشته شد، هرگز آن را نگرفت.Gaëlle، 40، به دادگاه گفت که چگونه در حالی که گونه اش بر اثر گلوله منفجر شده بود روی زمین باتاکلان دراز کشیده بود، مجبور شد برای جلوگیری از سرفه کردن، دندان های دررفته را از دهانش خارج کند. و جلب توجه یک مرد مسلح. او چهلمین عمل جراحی خود را در ماه اوت انجام داد.مایا، 33، به دادگاه گفت شوهر و دو تن از بهترین دوستانش را در کافه Carillon، محل ملاقات جمعه آنها از دست داد. مهاجمان در تراس با گلوله پاشیدند و به پاهای او اصابت کردند در حالی که برای پوشش بین ناودان و یک ماشین خمیده بود.”سرم بالا گرفته شده است، اما من خسته هستم، ” او گفت. “من خودم را بازسازی کردم، اما اکنون دوست دارم زندگی کنم.”احساسات بالا بودند. حضار بر هر هق هق لرزان، هر جزئیات طاقت فرسا، هر حکایت ویرانگر، هر نمایش وحشت، اندوه، انعطاف پذیری، خشم و امید آویزان بودند.تنها کسری از 2400 مورد شاکیان تصمیم گرفتند در دادگاه شهادت دهند، جایی که 20 مرد متهم به همدستی در حملات هستند. دیگران نمی‌خواهند هیچ ارتباطی با روند دادرسی نداشته باشند.اما برای کسانی که شهادت دادند، توضیح یا درک بهتر آنچه اتفاق افتاده بود، مقابله با آسیب‌های روحی خود یا متهم و مطالبه مجدد بود. داستان های آنها و غم و اندوه آنها پس از سال ها شعار و سیاسی کردن که پس از حملات انجام شد. برای برداشتن گامی دیگر به سوی بازسازی زندگی آنها.آرتور دنوو، رئیس زندگی برای پاریس، یک گروه قربانیان در 13 نوامبر. “ما می خواهیم دوباره مردم عادی باشیم.”لیدیا برکننو، 32 ساله، با خزیدن روی طبقه ای که خیس از خون بود، از Bataclan فرار کرد. او قبلاً داستان خود را علنی گفته بود، اما موضع گیری متفاوت بود.”مثل یک بانجی پرش به فضای خالی”.او امیدوار است که مشارکت هر یک از مظنونان را بهتر درک کند، اما این محاکمه را از نظر عاطفی دشوار دانست. اخیراً برای اولین بار پس از چند ماه، صدای تیراندازی به او رسید.«اما من همچنین می دانم که وقتی آن شب بعد از شهادت خوابیدم، احساس کردم من از چیزی آزاد شده بودم،» او گفت. برای کمک به شاکیان برای مقابله با تأثیر روانی محاکمه، داوطلبان با جلیقه آبی بدون آستین از Paris Aide aux Victimes، یک گروه کمک به قربانیان، در دادگاه.کارول دامیانی، روانشناس که رئیس گروه است، گفت: «احساسات، رنج، اضطراب وجود دارد. “هدف این است که تا حد امکان از آن محافظت شود.”دادگاه تقریباً هیچ تصویری از صحنه جرم نشان نداد و فقط کلیپ های صوتی یا ویدیویی کوتاهی از Bataclan پخش کرد. با این وجود، صدها شهادت صحنه‌های کابوس‌آمیز را به تصویر می‌کشند.ویرجینی به یاد آورد که هنگام شروع تیراندازی روی زمین چاله مش باتاکلان افتاد. او با “موج دسته جمعی” افرادی که سعی در فرار داشتند خزیده بود و برای خروج مجبور شد از “اورست اجساد انباشته شده” بالا برود.آنتوان مگی، کارشناس تروریسم قوانین و پرونده های حقوقی در دانشگاه روئن، گفت که این محاکمه آزمونی بود برای اینکه چگونه دادگاه ها می توانند هزاران شاکی و “صحنه های جنگ” بسیار خشن را رسیدگی کنند. آزمایشی برای عنوان حمله با کامیون در نیس که منجر به کشته شدن 86 نفر شد، انتظار می رود سال آینده.«این شهادت ها همچنین راهی برای تجسم قربانیان یک حادثه بود. آقای مگی گفت. «نوامبر 13 حمله به فرانسه بود. قربانیان گاهی اوقات تحت تأثیر این جنبه از چیزها قرار می گیرند.”آقای. Dénouveaux، از زندگی برای پاریس، گفت که تروریسم قربانیان را هدف قرار داده است “به عنوان یک ایستاده برای کل ملت، برای ترساندن مردم، مانند یک حیوان قربانی.” راهی برای بازماندگان بود تا آن را تغییر دهند تا بازیگران سرنوشت خود باشند – افراد واقعی با زندگی های پیچیده، نه نمادهای بی چهره که در یک آسیب ملی گرفتار شده اند.”شما به اشتراک می گذارید. آقای Dénouveaux گفت: تجربه شما با کمال میل در غرفه. حتی تصمیم به عدم شهادت نیز نوعی اقدام است.به‌رغم مصیبت‌هایشان، بیشتر شاکیان ابراز تنفر نکردند. فقط تعداد انگشت شماری مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، مانند پدر یک تکنسین روشنایی که در Bataclan کشته شد که ve الف> هم نفرت از متهم و هم ناراحتی عمیق – شش سال بعد، او هنوز قبض تلفن دخترش را برای شنیدن صدای ضبط شده او می پردازد.بسیاری از شهادت‌ها مشابه این را نشان می‌دهند. .خانواده‌های داغدار به یاد می‌آورند که دیوانه‌وار با خطوط تلفن اضطراری تماس می‌گرفتند. چسباندن به تلویزیون؛ خداحافظی برای آخرین بار، از پشت شیشه ای در سردخانه پلیس پاریس. از طریق وکلا، چندین نفر از بازرسان و متخصصان پزشکی پرسیدند که شهادت دادند که آیا یکی از عزیزانش آسیب دیده است یا دقیقاً کجا مرده است.بازماندگان هرج و مرج را به یاد آوردند که ناگهان تیراندازی در آن آرامگاه بلند شد. بعدازظهر نوامبر، پس از آن احساس می‌کردند که به‌طور برگشت‌ناپذیری از واقعیت دور شده‌اند، نمی‌توانند تمرکز کنند یا از زندگی لذت ببرند.یکی از نجات‌یافته‌ها «من زنده شدم در میان مردگان» گفت. “اما اکنون در میان زندگان مرده ام.”برخی قربانیان جامعه پیدا کردند. چندین گروگان سابق از Bataclan – جایی که مهاجمان ساعت ها در یک راهرو باریک قبل از حمله پلیس در سیل تیراندازی و انفجار – نزدیک شده اند. گیوم دلماس، 50 ساله، هنوز در حال پردازش احساس گناه از آن شب است، وقتی که دید دوستی در باتاکلان درگذشت و بدون همسرش که جان سالم به در برد، فرار کرد. او شک دارد که شهادتش نتیجه محاکمه را تغییر دهد و از اینکه مردم اغلب او را در درجه اول قربانی می بینند، ناامید است.«همه چیزهایی که شما را انسان می کند، یک آدم خوب یا بد، نابغه یا احمق، همه اینها به طور کامل ناپدید می شوند.با این وجود، موضع گیری برای آقای دلماس آرامش بخش بود. ، که قبلاً در یک شرکت تبلیغاتی تهیه کننده بود و اکنون روی پروژه های خود کار می کند و تا آنجا که می تواند وقت خود را دور از پاریس می گذراند.شهادت دادن “مانند حذف بود” یکی از سنگ‌های سنگینی که در شش سال گذشته بر پشت خود حمل می‌کردیم، گفت. بو هر باری متفاوت است.سوفی، شاکی که شریک زندگی او پس از شش روز دردناک بر اثر جراحات متحمل شده در Bataclan درگذشت، خاطرنشان کرد که برای بقیه جهان، او صد و سی امین قربانی – یک عدد صرف. او با کمی تلخی در دادگاه گفت: “مرده شما دیگر مال شما نیست.” با تجربه اش در باتاکلان که دو سال بعد خودکشی کرد، وقتی به طور رسمی به عنوان صد و سی و یکمین قربانی شناخته شد. برادر گیوم شهادت داد: “برای ما، این عدد مهم است.” ورزشکار غم.” هنگامی که شوهرش در باتاکلان کشته شد، او دخترشان را باردار بود.خانم سیلوستر در حال خواندن یادداشت‌های متواضعانه، از طریق عینک طلایی، گفت که دختر خانم سیلوستر گفت: «او فکر می‌کند بعد از مرگ همه ما دوباره همدیگر را ملاقات می‌کنیم، بنابراین صبر می‌کند.» . “گاهی اوقات، زمزمه “پدر” او را در اتاقش می شنوم.”

حتما بخوانید :
از «زنده در میان مردگان» تا «مرده در میان زندگان»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *