تجربه من از اضطراب پس از تولد و OCD

با توجه به کالج سلطنتی متخصصین زنان و زایمان ( RCOG ) ، “از هر پنج زن یک نفر در دوران بارداری یا در اولین سال پس از تولد نوزاد دچار مشکل بهداشت روانی می شود” . و با سالی که همه ما داشتیم ، متأسفانه انتظار می رود این تعداد افزایش یابد.

سلامت روانی پس از زایمان وسیع است و شرایط زیادی را شامل می شود که ممکن است از آنها آگاهی نداشته باشید به مطمئناً نبودم تا اینکه ، در چهار ماهگی پس از زایمان ، من با اضطراب پس از زایمان و اختلال وسواس فکری- عملی (OCD) تشخیص داده شدم.

تشخیص علائم اضطراب پس از زایمان و OCD

در ابتدا ، من واقعاً یک تجربه بسیار آسان پس از زایمان داشتم. من حتی در چند روز بلافاصله پس از زایمان ، ” Baby Blues ” را نیز طی نکردم. از دخترم مطمئناً این کار سختی بود و بله ، تغذیه خوشه ای یک قاتل بود ، اما من شگفت زده بودم که چقدر سریع به نظر می رسید که به نقش جدیدم به عنوان یک مادر رسیدم.

سپس ماه چهارم ، و همه چیز تغییر کرد

من در طول روز افکار ترسناک و سرزده ای داشتم. اینها من را در مسیر من متوقف می کرد و با قلب تند و تندی من را منفجر می کرد. اگر آنها در شب اتفاق بیفتند ، من ساعت ها بیدار می مانم و میلیون ها موقعیت غیرممکن فاجعه را پشت سر می گذارم: “اگر دخترم را هنگام بازکردن پنجره به پایین پرت کنم؟” وقتی من پله ها را پایین می بردم؟ ‘ اگر ، چه می شد ، اگر …

یک شب ، به یاد می آورم که در کنار شوهر خوابیده اش اشک هایم را کنار می گذارم و سعی می کنم تصویری از یک کامیون را که در کالسکه نوزاد گرانقدرم هجوم می آورد خلاص کنم و قسمت های کوچک بدن را در سراسر جاده پراکنده کنم. این بدترین چیزی بود که من تجربه کردم.

با این افکار سطح اضطراب من افزایش یافت. من از بیرون رفتن برای پیاده روی روزانه می ترسیدم ، متقاعد شده بودم که ماشین بعدی که از راه می رسد کنترل خود را از دست می دهد و به ما ضربه می زند. بچه های مدرسه ای که در پارک قدم می زدند ، مهاجمان بالقوه ای بودند و قبل از اینکه به دختر شکننده من حمله کنند ، وقت خود را می گذاشتند.

حتی احساس کردم که اعضای خانواده قصد دارند او را از من بدزدند و از اینکه دیگران او را در آغوش بگیرند متنفر بودم.

چگونه با اضطراب پس از تولد و OCD تشخیص داده شدم

من از اختلال اضطراب عمومی رنج می برم ، بنابراین اغلب در حالت “نگران” هستم. با این حال ، تجربیات قبلی من به من آموخته است که علائم را در هنگام مارپیچ تشخیص دهم.

می دانستم که باید به دنبال کمک باشم.

من یک روز با ویزیتور سلامتی خود تماس گرفتم و با صدای بلند گفتم: “نمی دانم این اولین دغدغه های معمول مادران است یا چیزهای دیگر”. پس از توضیح آنچه که من داشتم ، ویزیتور سلامتی من به من گفت که او فکر می کند شاید این “چیزی بیشتر” است و مرا به تیم بهداشت روانی پس از زایمان متخصص محلی من ارجاع داد.

چند روز بعد تیم با من تماس گرفت و به درمان شناختی رفتاری آنلاین (CBT) ارجاع داد. در حالت ایده آل ، این امر رو در رو می شد ، اما من مطلع شدم که لیست انتظار برای این امر به دلیل افزایش تقاضا و فشارهای اضافی بر NHS ناشی از Covid به طرز باورنکردنی طولانی بود.

من مجبور شدم حدود دو هفته منتظر بمانم تا یک درمانگر تعیین شود و سپس جلسات هفتگی یک ساعته ای را به مدت نه هفته انجام دادم ، تا اینکه من و درمانگرم توافق کردیم که پیشرفت کافی برای امضای قرارداد داشته ام. تیم سلامت روان پس از زایمان.

چگونه اکنون علائم خود را مدیریت کنم

اکنون ، افکار مزاحم متوقف شده اند. من هنوز روزهایی دارم که آنها بلندتر از آنچه می خواهم برمی گردند ، اما قلب تند تند و اشک در تاریکی خوشبختانه ناپدید شده است.

من هنوز با اضطراب همه چیز درگیر هستم. برای من ، تعیین و ایجاد مرزها با مردم واقعاً مفید است ، بنابراین با رفتاری که به طور بالقوه می تواند من را عقب بکشد ، کنار نمی روم. من به شدت از خانه خود محافظت می کنم و حفظ آن به عنوان “فضای امن” من برای من بسیار مهم است.

من هیچ دارویی برایم تجویز نکرده ام ، اما برای من آرامش بخش است که بدانم ، در صورت نیاز به آن ، می توانم آن را دریافت کنم.

اگر متوجه شدم ذهنم شروع به کار می کند ، آنچه را که درمانگر به من گفته بود به خاطر می آورم: “مطمئناً ممکن است اتفاقات بدی بیفتد. قرار نیست اینجا بنشینم و خلاف این را به شما بگویم. اما شما باید به چیزها از نظر احتمال فکر کنید. چقدر محتمل است که این اتفاق بیفتد؟ »

معمولاً ، پاسخ “فوق العاده بعید”

است

این همه تجربه باعث شده است من متوجه شوم که والد شدن به معنای کنار گذاشتن سطحی از کنترل بر برخی از چیزهای زندگی من است. با این حال ، این بدان معنا نیست که تمام جهنم به دلیل آن از بین می رود. زندگی سیاه و سفید نیست.

اگر این مطلب را می خوانید و فکر می کنید این همه کمی آشنا به نظر می رسند ، لطفا با شخصی که می تواند کمک کند صحبت کنید .

شما تنها نیستید ، والدین بدی نیستید و می توانید از این مشکل عبور کنید.

تجربه من از اضطراب پس از تولد و OCD

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *