آنچه نباید به فرد مبتلا به سرطان گفت

Andy Sealy posing with her Eagles jersey at a football game.

اندی سیالی در 24 ژانویه 2017 مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک شد. او ، به همراه یک زن محلی دیگر که در مرحله 4 سرطان پستان متاستاتیک تشخیص داده شد ، اخیراً ” ساخت سینه آن ”برای کمک به دیگران که ممکن است سفر مشابهی را پشت سر بگذارند.
در اینجا ، اندی در مورد تجربیات مثبت و منفی خود در طول سفر خود بحث می کند و ارائه می دهد توصیه برای کسانی که ممکن است فردی را تشخیص دهند که مبتلا به سرطان متاستاتیک است.

بیایید کمی در مورد آنچه که باید تشخیص دهیم (و چه نگو بگوییم) به فردی که تشخیص سرطان تغییر زندگی می دهد صحبت کنیم. در مورد من ، مرحله چهارم سرطان پستان متاستاتیک است.

من می گویم که این موضوع فوق العاده ذهنی است. آنچه مرا آزار می دهد ممکن است دیگران را اذیت نکند و برعکس. من عموماً سعی می کنم در همه چیز یک نکته مثبت را بیابم ، و خیلی طول می کشد تا از من ناراحت شوید یا زیر پوست من قرار بگیرید. با توجه به آنچه گفته شد ، لطفاً توجه داشته باشید که اینها فقط پیشنهادات کلی هستند که مستقیماً از دیدگاه منحصر به فرد من به شما ارائه شده است.

توصیه های زیر همان چیزی است که من از زمان تشخیص تشخیص داده ام:

نگویید متأسفیم. من یک زن خوش شانس هستم که زندگی بسیار کاملی را گذرانده ام. تنها چیزی که این بیماری به من داده احساس هدف است. این وبلاگ محصولی از آن هدف تازه است.

نگویید خوشحالید که من و شما مبتلا به سرطان هستید (بله ، این واقعاً اتفاق افتاده است!). اگرچه وقتی این را به من گفتند خندیدم و موافقت کردم ، احتمالاً می تواند احساسات شخص دیگری را جریحه دار کند. من واقعاً خوشحالم که این من هستم و نه کسی که همسر و/یا فرزندان دارد.

نپرسید که چقدر زمان دیگر برای زندگی باقی مانده است. من تمام تلاش خود را می کنم تا طول عمر بیماری من (3 سال) درونی نشود زیرا معتقدم که در نهایت ، مرد طبقه بالا تنها کسی است که می داند در کارتها چه چیزی برای من وجود دارد.

به آنها نگویید که چقدر قوی هستند. خوب فکر کنید ، ما در این مورد چه انتخابی داشتیم؟ صفر بنابراین چگونه سرطان داشتن من را قوی می کند؟ من فقط سعی می کنم یک روز در یک زمان زنده بمانم.

نگویید “در صورت نیاز به چیزی به من اطلاع دهید.” من احساس می کنم می تواند چنین جمله خالی باشد. بسیاری از ما بیش از حد مفتخریم که می توانیم دست دراز کنیم و درخواست کمک کنیم. در عوض ، ابتکار عمل را برای حضور در صورت امکان ، در دست بگیرید. به عنوان مثال ، می توانید بپرسید آیا آنها در طول شیمی درمانی مایل به شرکت هستند یا قرارهای ملاقات را اسکن می کنند ، یا می روند و با آنها در خانه خود وقت می گذرانند.

سوالات خاص زیادی در مورد بیماری نپرسید ، به ویژه اگر در مکان عمومی هستید. وقتی مردم از من سوال می پرسند ، ناراحت نمی شوم. من می خواهم دیگران را در مورد بیماری خود از طریق همه چیزهایی که تجربه می کنم آموزش دهم ، اما من همیشه در حال صحبت کردن درباره موارد خاص نیستم. وقتی بیرون می روم ، اغلب سعی می کنم همه “چیزهای” خود را فراموش کنم

روی پوسته تخم مرغ در اطراف آنها قدم نزنید زیرا مطمئن نیستید چه باید بگویید. هیچ کتابچه راهنمایی (که من از آن مطلع هستم) وجود ندارد که به شما کمک کند بفهمید در این شرایط به چه کسی باید بگویید. تمام تلاش خود را برای روشن نگه داشتن آن و صحبت از قلب انجام دهید.

آنها را بیرون دعوت کنید. می دانم که ممکن است “نه” بگویم و 80 تا 90 درصد مواقع در خانه بمانم ، اما این احتمال وجود دارد که بگویم “بله”.

در صورت لغو درخواست شما ، آن را شخصی نگیرید. روزهایی وجود دارد که ما نمی توانیم این کار را انجام دهیم. ما باید به بدن خود گوش دهیم و بفهمیم چه زمانی باید یک قدم به عقب برداریم و استراحت کنیم.

فقط در مورد سرطان و همه چیزهای غم انگیز صحبت نکنید. ما انتخاب نکرده ایم که در این وضعیت قرار بگیریم و نمی توانیم اجازه دهیم این وضعیت ما را تعریف کند. من در حال تلاش برای استفاده از سرطان هستم تا بتوانم انسان کاملاً بهتری باشم ، و این احساس فوق العاده ای است!

فقط در مورد خودتان صحبت نکنید. در حالی که نمی خواهم مرکز توجه باشم ، مایل نیستم بنشینم و احساس کنم که در خانه خودم (یا در رویدادی گوشه گیر شده ام) گروگان گرفته شده ام.

به آنها در مورد پسرعموی شوهر خواهر برادرتان که بیماری آنها را شکست داده ، نگویید. فقط نکن. آیا فکر نمی کنید ما در مورد “درمان” و “درمان های جایگزین” تحقیق کرده ایم؟ فقط برای خودم صحبت می کنم – من می خواهم زندگی کنم!

به آنها نگویید که بجنگند. فکر می کنید دیگر چه کار می کنیم؟

به آنها نگویید که آنها یک قهرمان هستند. من در این مورد فقط برای خودم صحبت خواهم کرد: چه چیزی من را قهرمان می کند؟ مریض شدن؟ به نظر من این دلیل کافی نیست. بله ، قهرمان کسی است که در برابر سختی ها قدرت خود را نشان می دهد. اما حقیقت این است که من فقط آب را زیر پا می گذارم و سعی می کنم زنده بمانم. داشتن سرطان پایانی سینه (یا هرگونه تشخیص) و درمان چگونه از من یک قهرمان می سازد؟ فکر نمی کنم هرگز آن را بفهمم ، اگرچه وقتی کسی آن را می گوید باعث افتخار است.

بهترین کار را انجام دهید تا آشکارا به زخم های قابل مشاهده ، زخم ها ، سینه های بازسازی شده و غیره خیره نشوید. می دانم وقتی مردم به من خیره می شوند احساس وحشتناکی می کنم. راستش ، اگر آنقدر کنجکاو هستید و نمی توانید از خیره شدن به سینه من دست بکشید ، من به شما نشان خواهم داد. منظورم این است که آنها طراحی خود من هستند (چندین عمل جراحی ، و من در نهایت خوشحالم … با تشکر ، دکتر Kanchwala ). به علاوه ، من خالکوبی های سه بعدی آرئولای زیبایی دارم (با تشکر ، مندی ساولر ). اوه ، و آنها در تاریکی می درخشند. آیا تا به حال در مورد آن چیزی شنیده اید؟ من منحصر به فرد خود را در این زمینه می پذیرم.

فرض نکنید آنها بر اساس ظاهر کلی خود احساس خوبی دارند. این دو دست به دست هم نمی دهند. مواقعی وجود دارد که من کاملاً خوب به نظر می رسم اما احساس می کنم یک گونی سگ پو هستم و وقتی احساس شگفت انگیزی می کنم اما شبیه سطل زباله به نظر می رسم.

هرگز ماستکتومی را با بزرگ کردن سینه مقایسه نکنید. این مورد در مشاوره من برای انجام ماستکتومی برای من اتفاق افتاد. من در وقت ملاقات تنها بودم و پرستار دستورات قبل و بعد از عمل را مطالعه می کرد. او در توصیف درد پیش بینی شده من ، ماستکتومی من را با بزرگ کردن سینه قبلی من مقایسه کرد.

ماستکتومی با تجربه بزرگ کردن سینه از نظر احساسی و جسمی متفاوت است. من و دوست جسیکا (که پرستار است) لیستی از اقلامی را تهیه کردیم که او و برخی دیگر قبل از ماستکتومی برایم خریداری کرده بودند. در نهایت آن را به دکتر دادم. Sataloff ، جراح سینه من ، برای استفاده از دستورالعمل های بعد از عمل برای سایر بیماران سرطانی. من توضیح دادم که چه اتفاقی برای پرستار افتاده است ، فقط به این دلیل که نمی خواستم شخص دیگری مجبور باشد با احساسات ناشی از چنین بیانیه ای برخورد کند. دکتر Sataloff از این لیست سپاسگزار بود. آنها چنین چیزی (برای بیماران خود) نداشتند ، بنابراین برای همه یک تجربه یادگیری شد.

*از نظر دور ، من باور ندارم که پرستار سعی می کرد سرد شود. من واقعاً فکر می کنم او شخص گرم و صمیمی نبود و سعی می کرد با مقایسه روش قبلی من با ترس های احتمالی من از بین برود.*

بهترین کار را انجام دهید تا گریه نکنید. من می دانم که خوب است آن را رها کنم ، اما صادقانه بگویم ، وقتی کسی به خاطر من گریه می کند ، من را بسیار ناراحت می کند. احساس می کنم باید در مواقع ضروری به آنها دلداری بدهم. من هرگز نمی خواهم کسی را ناراحت یا ناراحت کنم. دیدن عزیزانم که به خاطر چیزی که من باعث آن می شوم ، گریه می کنم ، بدون تقصیر خودم ، فقط مرا در درون می کشد.

غذا را با خود ببرید حتی با اشتهای محدود ، من عاشق داشتن گزینه ها هستم. وقتی هر نوع تشخیص جدی می گیرید ، معمولاً افرادی در اطراف شما هستند و غذا همیشه به شما کمک می کند. اشتها می تواند در طول درمان یا بعد از عمل متفاوت باشد ، بنابراین وقتی غذاهای مختلف به خانه می آیند خوب است. این احتمال وجود دارد که آنها مدتی غذا نخورده اند یا هیچ چیز جذاب نیست. خوب نیست اگر به آنها کمک کنید غذا را دوباره شروع کنند؟

وقتی در دسترس هستید و برنامه های شما پیوند می یابد ، وقت با کیفیتی را با آنها بگذرانید. می دانم که هدف اصلی من ادامه جمع آوری افراد خوب و خاطره سازی است. هنگامی که تشخیصی مانند تشخیص شما دریافت می کنید ، تمایل دارید که بر موارد مهم مانند زمان با کیفیت بیشتر وزن بگذارید. درب من همیشه باز است. من یک گروه بازیگری معمولی دارم که اغلب به آنچه من آن را “نیمکت شیمیایی” می نامم

مکرر می کنند

از آنها بپرسید آیا به سوار شدن نیاز دارند. این همیشه یک ژست متفکرانه است ، اگرچه برای همه مناسب نیست. من می دانم که از شرکت خودم لذت می برم و دوست دارم به تنهایی به اکثر قرارهای ملاقاتم بروم ، اما همه متفاوت هستند.

برای کمک به حیواناتی که ممکن است داشته باشند پیشنهاد دهید. در روزهایی که احساس خوبی ندارید ، تغذیه ، راه رفتن و مراقبت از حیوان خانگی می تواند یک چالش باشد.

اگر مجرد هستید او را با کسی ارتباط دهید. می دانم که از آن قدردانی می کنم. من نمرده ام و قصد ندارم به زودی بمیرم.

مرتباً بررسی کنید. بدترین کار سکوت است. من می دانم که برای من ، وقتی کسی دست دراز نمی کند ، فکر می کنم علاقه ای ندارد که بخشی از زندگی من باشد. این ورزش برای همه مناسب نیست ، اما اگر می خواهید برای آن شخص باشید ، مطمئن شوید که او آن را می داند.

از من بخواهید با افرادی که در موقعیت مشابه هستند ارتباط برقرار کنم. صحبت با افرادی که در همان مرحله سرطان هستند و تجربیات مشابهی داشته اند یا دارند ، واقعاً مفید است. با این حال ، قسمت صحنه واقعا مهم است.

امیدوارم اطلاعات بالا فقط به یک نفر کمک کند. اگر فکر می کنید می تواند تغییری ایجاد کند ، می توانید آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید!

آنچه نباید به فرد مبتلا به سرطان گفت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *