تجربیات تغییر دهنده دیدگاه ، خوب یا بد ، می توانند به زندگی ثروتمندتری منجر شوند

در ماه دسامبر ، آزمایش شوهر من ، دختر 5 ساله ما و من ، COVID-19 مثبت بود. زندگی ، در حال حاضر ناپسند ، در کمین بود. بو ، مزه ، نفس – آیا آنها طبیعی بودند؟ هوا فقط بوی سرما می داد ؛ همه چیز طعم مبهمی از مقوا داشت.

دولت یک پالس اکسی متر برای ما ارسال کرد تا سطح اکسیژن را از انگشتان ما بخواند. هنگامی که این سطوح بسیار پایین آمد ، دستگاه بوق زد – یک اقدام ظاهراً عینی در یک زمان ذهنی. ما از دستگاه استفاده می کنیم ، فقط شوهرم مرتب زنگ را فعال می کند. او به رختخواب رفت ، جایی که روزها یا شاید هفته ها بود. زمان به لحظاتی تقطیر می شود: مدرسه از راه دور ، غذا ، کریسمس ، نبض ، بیپ.

در 1 ژانویه ، روز شروع تازه ، از قرنطینه خارج شدیم. به استثنای پسر 8 ساله و پر انرژی من ، که به نحوی هرگز نتیجه آزمایش او مثبت نبود ، اکنون ساعت ها جلوی بخاری نان کرده است. شوهرم ، تنفسش هنوز غیر طبیعی و خستگیش ادامه داشت ، خشمگین شد. همیشه برون گرا ، احساسات آنها را به عنوان احساسات خودم جذب می کردم. محاسبه ریسک من تغییر کرد ، زیرا ناامیدی ترس از بیماری را تحت الشعاع قرار داد. به هر حال بیماری که مدتها از آن پنهان شده بودیم ما را پیدا کرده بود. آیا اکنون مصون بودیم؟ آیا باید مانند گذشته ادامه دهیم؟

قبل از بیماری ، در حال تحقیق در مورد خستگی همه گیر ، اصطلاحی است که برای توصیف خستگی ناشی از بحران طولانی مدت مانند بحرانی که اکنون در آن هستیم ( SN Online: 2/15/21 ) استفاده می شود. ارین وستگیت ، روانشناس اجتماعی از دانشگاه فلوریدا در گینزویل به من گفت: “مردم عمل را به عدم فعالیت ترجیح می دهند.” او و همکارانش در سال 2014 در علم گزارش کردند که برای برخی ، این اجبار به سمت تجربی عمیق است. هنگامی که محققان به دانش آموزان انتخاب کردند بین نشستن بیکار در یک اتاق آرام یا فشار دادن یک دکمه برای دریافت برق شوک ، یک عدد شگفت انگیز برای شوک انتخاب شد.

من در تمام عمرم به دنبال این دکمه بودم و آن را فشار می دادم. من در ژاپن زبان انگلیسی تدریس کرده ام ، به عنوان یک نگهبان پارک ملی کار کرده ام و در پی یک سری اتفاقات ناگوار ، در ازای چادر بالای سرم ، آناناس را در امتداد یک بزرگراه توریستی در هاوایی فروختم. کارهای اخیر وستگیت نشان می دهد که فشار دادن دکمه ها اغلب در محیط های غنی و زیبا شکوفا می شود. من توجه کردم در شرایط ترسناک خانه نشینی در یک بحران بهداشت جهانی ، من در کلاس های سفال خصوصی ثبت نام کردم ، که به طرز وحشیانه ای از ایده ایجاد چیزی از گل استفاده می کرد.

Sujata forming a pot on a pottery wheel
نویسنده سوجاتا گوپتا مشغول گرفتن گلدان است درسی برای تجربه زیبایی شناسی جدید. سارا کامیل ویلسون

مسیر سوم

روانشناسانی که رفاه یا شکوفایی انسان را مطالعه می کنند ، مدتهاست معتقدند که “زندگی خوب” را می توان از دو طریق دنبال کرد: شادی یا معنا.

روانشناسان شیگهیرو اوشی می گویند: “تا کنون ، روانشناسان با این دوگانگی کار کرده اند-یک مدل دوگانه خوشبختی در مورد زندگی.” او زندگی شاد را به عنوان شادی ، آسایش و امنیت ، و زندگی معنادار را به عنوان اهمیت ، هدف و انسجام ، یا نظم توصیف می کند. اوشی می گوید شادی و معنا می توانند موازی یا متقاطع باشند. هر دو مفهوم تا حد زیادی ریشه در ثبات شخصی و اجتماعی دارند.

با این حال ، وقتی زمین در زیر پای شما کج می شود ، چه اتفاقی می افتد؟ یا اگر کسی در ابتدا کاملاً پایدار نبود چه؟ چه امیدی برای یافتن راهی برای زندگی خوب وجود دارد؟

در شش سال گذشته ، اوشی و تیمش در دانشگاه ویرجینیا در شارلوتسویل واکنش خود را محکم کرده اند: راه سوم به سوی زندگی خوب “غنای روانی” است. تحقیقات آنها نشان می دهد که اجزای یک زندگی غنی از ثبات در شرایط زندگی یا خلق و خوی ناشی نمی شود. بلکه راه رسیدن به یک زندگی غنی ناشی از جستجوی جدید ، کنجکاوی و لحظاتی است که دیدگاه فرد را نسبت به جهان تغییر می دهد. تجربیات غنی نه ذاتاً خوب هستند و نه بد. ممکن است عمدی یا تصادفی ، شادی آور یا آسیب زا باشند.

بیماری همه گیر ، در این پرتو ، تجسم یک لحظه جدید ، تغییر چشم انداز و روانی غنی است. این امر باعث خراب شدن روال و معیشت ما شده است ، عزیزان ما را ربوده و بسیاری را در ناامیدی فرو برده است. اما برخی از ما را نیز به گل و لای سوق داده است. ما مخمرهای وحشی را برای نان های خمیر گرفته ، باغ ها و ژاکت های بافتنی را گرفته ایم. ما به تپه مرطوب خاک رس روی چرخ خیره شده ایم و می پرسیم ، بعدش چه؟

وستگیت ، دانشجوی سابق فارغ التحصیل اوشی ، می گوید: این سومین مسیر خوب زندگی می تواند در مواقع سخت مرهمی باشد. “غنای روانی راهی را برای زندگی خوب برای افرادی باز می کند که به نظر می رسد شرایط راه های خوشبختی و معنا را برای آنها قطع کرده است.”

میراث ارسطو

لورن بسر ، فیلسوف کالج میدلبری در ورمونت و همکار اوشی ، می گوید: اگر می خواهید غنای روانی را بفهمید ، درباره الیور ساکس مطالعه کنید. او در فکر احترام به world که ساکس در فوریه 2015 در نیویورک تایمز نوشت ، اندکی پس از اطلاع از مرگ او بر اثر سرطان.

نویسنده و متخصص مغز و اعصاب از الهام گرفتن از فیلسوف دیوید هیوم ، که در سال 1776 شعر مشابهی نوشته بود ، گفت. هیکس خود را دارای “خلق ملایم” توصیف کرد. “در اینجا من از هیوم جدا می شوم. در حالی که من از روابط عاشقانه و دوستی لذت می برم و هیچ دشمنی واقعی ندارم ، نمی توانم بگویم (و هیچ کس که مرا می شناسد بگوید) که من فردی با روحیه ملایم هستم. برعکس ، من مردی با روحیه شدید ، با شور و شوق خشونت آمیز و در همه علاقه های خود بی تدبیر هستم. “

به نظر نمی رسد بحث های قدیمی درباره زندگی خوب مدل Sacks را در نظر بگیرد. در عوض ، قرن چهارم قبل از میلاد ارسطو فیلسوف یونانی در این فضای باطنی بزرگ ظاهر می شود. او رساله خود را با عنوان «اخلاق نیکوماخوس» با مرور مدعیان مختلف برای زندگی خوب – لذت ، افتخار ، ثروت ، باز می کند. سلامتی یا برتری – سرانجام رسیدن به “eudaimonia” ، اساساً شکوفایی انسان. ارسطو می نویسد که شخص ثروتمند ، مطابق فضیلت کامل فعالیت می کند … نه برای مدت نامشخص بلکه در طول یک زندگی کامل. “

وستگیت می گوید ، از بین این مدعیان ، تنها لذت و خوش بینی ، طرف های “احساس خوب و خوب بودن” آن سکه دوقطبی ، در برابر آزمون طولانی مدت مقاومت کرده اند.

ارسطو ، یک خواهان بی چون و چرا ، زندگی خوب را یک ایده آل عینی می دانست. سوزان ولف هم همینطور. وولف ، فیلسوف اخلاق در دانشگاه کارولینای شمالی در چاپل هیل می گوید: “برخی از فیلسوفان ، از جمله من ، می گویند یک زندگی خوب از درون خوب نیست.” در عوض ، یک زندگی نیز باید از بیرون یا از منظر جامعه خوب باشد.

اما ظهور روانشناسی مثبت چند دهه پیش توجه را از گروه به فرد تغییر داد. اکنون ، وستگیت می گوید ، “این که آیا زندگی خوب است یا نه ، واقعاً در نظر شخصی است که آن زندگی را رهبری کرده است.”

دید کیسه ها

بر اساس مستندی از زندگی او که در ماه آوریل از شبکه PBS پخش شد. ساکس که در سال 1933 در لندن متولد شد ، در دوران جنگ جهانی دوم به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد ، جایی که سایر کودکان او و برادر بزرگترش مایکل را مورد آزار و اذیت قرار دادند. در آن محیط ، مایکل روان پریش شد و مبتلا به اسکیزوفرنی تشخیص داده شد. خانواده ویران شدند. سپس ، وقتی ساکس 18 ساله بود ، والدینش متوجه شدند که او همجنسگرا است. مادرش ، که با او رابطه نزدیک داشت ، او را “نفرت انگیز” می نامید.

“کلمات او بیشتر زندگی ام را درگیر خود می کرد و نقش مهمی در مهار و تزریق احساس گناه در رابطه جنسی من داشت.”

کیسه ها در 27 سالگی به سانفرانسیسکو فرار کردند و در یک مرکز پزشکی تحت مراقبت قرار گرفتند. ساعات خاموش ، کیسه ها قدم برداشتند و سرانجام یک نوار 600 پوندی را از حالت اسکوات بلند کردند تا رکورد وزنه برداری در کالیفرنیا به ثبت برسد. او همچنین به آمفتامین ها وابسته شد ، در نتیجه خواب و غذا خوردن کمی داشت ، در حالی که با موتور سیکلت خود بالا و تند می غرید. مستند نشان می دهد که کیسه ها از تنهایی شدید خود فرار می کردند.

“این نوع حساسیت خطرناک است. ریک برنز ، کارگردان این مستند به من می گوید این نیاز به اشتها ، سرزندگی ، پاسخگویی دارد ، به این معنی که هر لحظه می توانید از ریل خارج شوید. “این س becomesال مطرح می شود: رابطه شما با اشتهای خود چگونه است؟”

black and white image of Oliver Sacks sitting on a motorcycle
هنگامی که متخصص مغز و اعصاب الیور ساکس در آنجا بود او در اواخر دهه 20 زندگی خود ، همانطور که در 1961 در گرینویچ ویلیج ، نیویورک نشان داده شد ، زندگی وحشی و در عین حال انفرادی داشت. بنیاد الیور ساکس

در سال نو سال 1965 ، ساکس به ورطه اعتیاد به مواد مخدر خیره شد. سکس در مستند یادآور شد: “من به صورت لاغر شده ام نگاه کردم و گفتم:” الیور ، تا زمانی که کمک نگیری ، روز دیگری از سال نو را نخواهی دید.

شش ماه بعد ، کیسه ها در کلینیکی در شهر نیویورک شروع به دیدن بیماران میگرنی کردند. در طول آخرین میزان آمفتامین او ، ساکس کتاب 500 صفحه ای در مورد نظریه پشت میگرن ، با مطالعات موردی دقیق ، نوشته شده توسط پزشک ادوارد لایوینگ در دهه 1870 مطالعه کرد. ساکس گفت: “من کل کتاب را در حالت سرخوشی خواندم.” “با آمفتامین ها در من ، گاهی به نظر می رسید که آسمان های عصبی باز شده و میگرن مانند صورت فلکی در آسمان می درخشد.”

پس از آن بینش ، ساکس شروع به نوشتن گزارش های مفصل از تجربیات بیماران خود کرد ، روندی که شورهای فکری و خلاق او را با هم ادغام کرد. آغاز این سفر ادبی غنی از نظر روانشناسی باعث می شد که ساکس در طول زندگی خود ماندگار شود.

فراتر از دوگانگی

در پاییز 2015 ، وستگیت دانشجوی کارشناسی ارشد در آزمایشگاه Oishi بود. وستگیت به یاد می آورد که اعضای آزمایشگاه برای ملاقات به دفتر کوچک او فشار آورده بودند ، اوشی وارد شد و پرسید: “آیا خوشبختی و معنی همه چیز هست؟”

آن جلسه و بحث بعدی نقطه عطفی برای اوشی بود. او ، مانند بیشتر محققان رفاه ، مقالاتی را منتشر می کرد که در دوگانگی معنای خوشبختی کار می کردند. با این حال ، او از کاستی های این راه ها ناامید شده بود. به عنوان مثال ، چرا ، همانطور که تحقیقات ثابت کرده اند ، خوشبختی به داشتن پول بسیار بیشتر از حد ضروری بستگی داشته است؟ و چرا حلقه های دوست همگن شادی و رضایت بیشتری را در زندگی افراد نسبت به حلقه های مختلف ایجاد کرده است؟

پس از آن جلسه ، وستگیت به یاد می آورد ، تیم روی یک سوال پاسخ داد: اگر پول و ثبات ندارید ، آیا می توانید زندگی خوبی داشته باشید؟

تیم به دنبال راه سومی بود ، راهی پر از تجربیات زیبا و زیبا. ابتدا گروه مقیاسی را برای اندازه گیری ثروت روانی ایجاد کرد . این مقیاس همان معیارهایی است که برای اندازه گیری شادی و معنا استفاده می شود. پاسخ دهندگان 17 گزاره را از 1 برای مخالفان شدید تا 7 برای کاملاً موافق رتبه بندی می کنند. اظهارات عبارتند از: “در بستر مرگ ، به احتمال زیاد می گویم” زندگی جالبی داشتم “و” زندگی من رمان یا فیلم خوبی خواهد ساخت. ” نتایج نشان داده شده در ژوئن 2019 در Journal of Research in Personality نشان داد که کسب نمره بالا در یک ویژگی شخصیتی معروف به “گشودگی به تجربه” نمرات ثروت بالایی را پیش بینی می کند اما لزوماً خوشبختی و معنا را پیش بینی نمی کند.

تحقیقات بعدی نشان داد که افراد غنی از لحاظ عاطفی نیز شدید هستند و مستعد تجربه احساسات مثبت و منفی قوی هستند. در عین حال ، افراد دارای معنا و شادی بالا ، احساسات مثبت را بیشتر از احساسات منفی تجربه می کنند.

برای مشاهده نحوه حرکت سه مسیر-شادی ، معنا و ثروت-در طول زندگی ، تیم مرثیه نگاری که در تابستان 2016 در نیویورک تایمز مستقر در سنگاپور ظاهر شد را ارزیابی کرد. > Strait Times و روزنامه محلی شارلوتسویل. مأمورین تحقیق وظیفه داشتند با استفاده از 12 صفت ، شرح وظایف خود را شرح دهند ، مانند “امن” و “راحت” برای خوشبختی ، “برآورده کننده” و “احساس هدف” برای معنا و “چشمگیر” و “پرحادثه” برای غنای روانی. سوگوارها که از نظر غنای روانی نمره بالایی کسب کردند ، از نظر معنا نیز نمره بالایی کسب کردند ، اما خوشبختی نه.

این تحقیق که در 12 اوت به صورت آنلاین در Psychological Review ظاهر شد ، نشان داد که رویدادهای مهم زندگی ، مانند طلاق ، تغییرات شغلی و تراژدی های شخصی ، به غنای بالاتر پیوند خورده است ، اما نه به معنی و نه به شادی .

با این حال ، اوشی و تیمش باید به واضح پاسخ دهند: آیا چنین زندگی شدید ، غیرقابل پیش بینی و غالباً ناراضی می تواند مسیری باشد که مردم آرزو دارند؟ محققان از بیش از 3100 نفر در نه کشور جهان – ایالات متحده ، ژاپن ، کره جنوبی ، هند ، سنگاپور ، نروژ ، پرتغال ، آلمان و آنگولا – خواستند تا 15 اصطلاح مشابه با آنچه در مطالعات ترحیم در مورد اصطلاحات توصیف شده به کار برده می شود ، به دست آورند. زندگی ایده آل آنها در مقیاسی از 1 (اصلا) تا 7 (بسیار). یک زیرمجموعه 9 دوره ای از 15 عبارت نشان داد که برای اکثر کشورها ، زندگی ایده آل مردم بیشتر پژوهشگران ژوئن 2020 در Affective Science گزارش کردند که با خوشبختی و کمترین ویژگی با ثروت آشنا می شوند. با این وجود ، میانگین رتبه بندی ثروت از 3.7 تا 5.62 متغیر است ، که نشان می دهد مردم به دنبال ثروت در زندگی خود هستند.

با توجه به این ابهام ، محققان شرکت کنندگان را مجبور کردند که زندگی مورد علاقه خود را انتخاب کنند: شاد ، معنی دار یا ثروتمند. 50 تا 70 درصد از پاسخ دهندگان اصطلاحاتی را منعکس می کنند که شادی را نشان می دهند و 14 تا 36 درصد معنا را به عنوان زندگی ایده آل خود انتخاب کرده اند. درصدها برحسب کشور متفاوت است ، اما اقلیت قابل توجهی-7 تا 17 درصد- زندگی روانی غنی را انتخاب کرد .

وقتی محققان از 1611 نفر در ایالات متحده و 680 نفر در کره جنوبی پرسیدند که اگر آنها بتوانند بزرگترین پشیمانی خود را از بین ببرند ، تقریباً 28 درصد آمریکایی ها و 35 درصد زندگی آنها شادتر ، معنادارتر یا از نظر روانی ثروتمندتر خواهد بود. از مردم کره جنوبی گزارش شده است که زندگی آنها از نظر روانی با انجام بیش از حد ثروتمندتر می شد.

“این به من نشان می دهد که شاید در بسیاری از خواسته های مردم غنای روانی وجود داشته باشد:” ای کاش از این فرصت استفاده می کردم ، “اوشی می گوید.

مونتاژ پازل ضروری نیست

با این حال ، همه تغییر از دوگانگی زندگی خوب به سه گانه زندگی خوب را نمی پذیرند. آنتونی بارو ، روانشناس رشد ، از دانشگاه کرنل ، می گوید: “مجموعه ای از مکالمات در مورد این مفاهیم مرتبط با مفهوم وجود دارد.” “از آنجا که برای برخی از مردم ، آیا این امکان وجود ندارد که یک زندگی غنی از نظر روانی یک زندگی هدفمند باشد ، آیا یک زندگی با معنی است؟”

نقد معتبر است. همانطور که مطالعات ترحیم نشان داد ، ثروت و ارتباط آن با رویدادهای مهم و اغلب منفی زندگی متمایز از شادی به نظر می رسد. اما آن تجربیات منفی زندگی می تواند معنا را تقویت کند. به عنوان مثال ، حجم زیادی از ادبیات نشان می دهد که بلایای طبیعی و سایر حوادث آسیب زا می توانند پدیده ای را ایجاد کنند که به عنوان رشد پس از سانحه شناخته می شود: تحولی که به افراد قدردانی تازه از زندگی و تمایل به کمک به دیگران ( SN Online: 4/3/19 ).

آزمایشی از چندین سال پیش نشان می دهد که چگونه این تغییر شکل می گیرد. قبل از در نظر گرفتن ثروت ، اقتصاددان رفتاری کاتلین ووهس از دانشگاه مینه سوتا در مینیاپولیس به دنبال درک معنا و خوشبختی در انزوا بود ، که بسیار مشکل بود زیرا افراد شاد نیز تمایل به زندگی با معنا و بالعکس دارند. محققان تنها متغیرهای مرتبط با خوشبختی ، مانند برآوردن نیازها و خواسته های فرد ، یا تنها معنا ، مانند گذراندن وقت با فرزندان خود را شناسایی کردند. یافته های آنها که در سال 2013 در مجله روانشناسی مثبت ، ظاهر شد نشان داد که شادی در انزوا با تمرکز بر زمان حال مرتبط است در حالی که معنای منزوی ، گذشته ، حال و آینده را اغلب از طریق خوداندیشی متصل می کند.

تمایز بین معنا و ثروت ، به این ترتیب ، به این بستگی دارد که آیا به هم پیوستن رشته های زندگی یا انسجام ، برای ایجاد یک زندگی خوب ضروری است. افرادی که معنا را مطالعه می کنند می گویند بله ؛ اوشی نه می گوید و برای بیان منظور خود به داستان روی می آورد. در رمان 2006 موریل باربری زیبایی جوجه تیغی و رابیه علم الدین 2014 زنی غیر ضروری ، شخصیت های اصلی زنان فقیر و تنها هستند که نه علاقه ای به بهتر شدن جهان دارند نه احساس می کنند که تجربیات آنها به کل کل بیشتری می افزاید. اوشی می گوید در عوض ، دو زن ، رنه و عالیه ، زندگی پر از ادبیات ، هنر و موسیقی پر مصرف را دنبال می کنند.

او و همکارانش در سال 2019 نوشتند: “هر دو زن از لحظات زیبایی وصف ناپذیر ، لحظات پروستینی از زمان طولانی و زیبایی شناسی قدردانی می کنند و زندگی سرشار از غنای درونی را هدایت می کنند.

پیشنهاد اوشی ساده و در عین حال رادیکال است: تجربیات ، خواه بیشتر نایاب مانند Renée و Aaliya ، یا دست اول ، می توانند زندگی خوبی را بدون جمع بندی چیزهای بزرگتر از قسمت های آنها ارائه دهند.

اوشی در ایمیلی به من گفت: “در حالت ایده آل ، ما می خواهیم هر سه را داشته باشیم: شادی ، معنا و ثروت روانی.” “اما داشتن تنها یکی برای داشتن یک زندگی خوب کافی است.”

انگیزه خلاق

پس از باز شدن آسمان های عصبی ، ساکس کتاب خود را در مورد میگرن در سال 1970 منتشر کرد. او آن را با بیداری در 1973 دنبال کرد ، و بهبود معجزه آسا و عود بیماران کاتاتونیک را که شروع به کف زدن ، راه رفتن و پس از درمان با دارویی برای بیماری پارکینسون ، قبل از محو شدن به حالت عدم پاسخگویی ، صحبت کنید.

با وجود دیوانگی فکری و خلاق مادام العمر ، ساکس همیشه تنها ماند. پس از یک رهایی کوتاه در 40 سالگی ، او تا 35 سال بعد مجرد ماند.

“او خوشحال نبود. او خلاق بود. او مولد بود. و او به جلو حرکت می کرد ، “برنز می گوید. “و من فکر می کنم اگر فردی خلاق ، مولد و رو به جلو باشد ، به سمت شادی حرکت می کند.”

Oliver Sacks stands next to Bill Hayes
Oliver Sacks (سمت چپ) به لطف نوشته ها و تعاملاتش با بیماران ، غنا و معنای روانی پیدا کرد. یافتن خوشبختی او را تا پایان عمر به طول انجامید. وقتی ساکس در اواخر دهه 70 زندگی خود بود ، با عشق زندگی خود ، نویسنده و عکاس بیل هیز (راست) آشنا شد. بنیاد الیور ساکس

اگرچه برنز اصطلاح “خلاق” را به طور معمولی به کار می برد ، اما به نظر می رسد که جستجوی هنر منحصر به فرد برای کسانی است که به دنبال یک زندگی غنی هستند. اوشین وارتانیان ، عصب شناس شناختی در دانشگاه تورنتو می گوید: “افرادی که از نظر باز بودن نسبت به تجربه نمره بالایی کسب می کنند ، زندگی خلاقانه تری را تجربه می کنند.

و کارهای Oishi نشان داده است که تجربیات زیبایی ، غنا را افزایش می دهد. به عنوان مثال ، در یک مطالعه 2020 در مجله اروپایی شخصیت ، Oishi و همکارانش سطح ثروت را بین مقایسه کردند. دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می کنند و دانشجویانی که در محوطه دانشگاه باقی مانده اند . اگرچه هر دو گروه از سطح ثروت یکسانی برخوردار بودند ، اما نمرات ثروت در بین دانشجویانی که در خارج از کشور تحصیل می کردند پس از 12 هفته افزایش یافت.

خاطرات روزانه دانش آموزان نشان داد که دانشجویان خارج از کشور در مقایسه با دانشجویانی که در محوطه دانشگاه باقی مانده اند ، در فعالیتهای هنری بسیار بیشتری مانند رفتن به موزه و کنسرت شرکت کرده اند. اوشی می گوید: اشتغال به هنر “تا حدی توضیح داد که چرا گروه تحصیل در خارج از ثروت روانی بالاتری برخوردار است.”

از آنجا که انواع کووید -19 در سراسر جهان طغیان می کنند ، بسیاری از مردم اکنون شبیه آن دانشجویانی هستند که در خارج از کشور تحصیل می کنند-مسافرت نمی کنند ، اما در غنای متفاوتی مصرف می شوند. در اینجا ، در این منطقه خارجی ، ما نیز به دنبال زیبایی هستیم.

وارتانیان می گوید دانشمندان تا حد زیادی بر نبوغ هنری ، نمونه اولیه خلاقیت متمرکز شده اند. اما همه گیری نشان می دهد که ما همچنین باید خلاقیت روزمره را مطالعه و تشویق کنیم.

وارتانیان خود را در میان این قرعه کشی روزمره می داند. در زمان تعطیلی همه گیر ، فردی ساختار بازی شکسته ای را برای فرزندانش به او داد. وارتانیان نمی توانست به قطعات مورد نیاز برای تعمیر دسترسی داشته باشد ، بنابراین نحوه اسکنه کاری و انجام کارهای چوبی را آموخت تا دستگاه به حالت عادی برسد. وارتانیان می گوید: “انجام کارهایی که قبلاً انجام نداده بودم” برای من بسیار رضایت بخش بود.

من احساس را تشخیص می دهم. وقتی وارد استودیوی سفالگری شدم ، هیچ چیز از این صنعت نمی دانستم. به سادگی متمرکز کردن خاک بر روی چرخ برای من هفت درس طول کشید. در حالی که اکنون می توانم توده های کوچک خاک رس را با سهولت نسبی متمرکز کنم ، اشکال زیبا از من دور می شوند. نیم سال بعد ، من کاسه های شکل نازک انداخته ام ، تعدادی لیوان متزلزل و گلدان های نامطمئن که روی گردن جمع می شوند ، انداخته ام. من ، در اواسط زندگی خودم ، در ظروف ناقص غرق شده ام.

image of yellow and blue vases, bowls and cups
گوپتا مجموعه ای ایجاد کرده است f گلدان ، کاسه و فنجان تکان خورده. Adam Goodenough

تکمیل سه گانه

در نمودار ون زندگی خوب ، ساکس بیشتر وقت خود را در خارج از هر سه حلقه گذراند. با این حال ، در میانسالی ، غنای روانی چراغ راهنمای او شده بود.

برنز می گوید ، با این حال ، در طراحی داستان بیماران خود ، کیسه زندگی او را در مورد چیزی بزرگتر از خود ساخته است. “او آینه را برگرداند [و گفت:]” من به بیرون نگاه می کنم تا به داخل نیز نگاه کنم. ”

سپس ، در اواخر 70 سالگی ، کیسه ها عمیقا عاشق دیوانه وار شدند. پس از یک عمر مبارزه ، سرانجام احساس کرد که نه تنها در محافل ادبی یا دانشگاهی بلکه در درون خود تعلق دارد. سکس در آن سخن گفت: “احساس غالب من احساس سپاسگزاری است. من عاشق بوده ام و دوست داشته شده ام ؛ به من مقدار زیادی داده شده و در ازای آن چیزی داده ام. من خواندم و سفر کردم و فکر کردم و نوشتم. ”

قدردانی ، تحقیقات نشان می دهد ، زبان شادی است. پس از غروب زندگی ، ساکس به محل اتصال آن سه مسیر رسیده بود.

برنز می گوید او پایان را میخکوب کرد. “این به تعداد بسیار کمی از ما داده شده است.”

تجربیات تغییر دهنده دیدگاه ، خوب یا بد ، می توانند به زندگی ثروتمندتری منجر شوند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *