پیاده روی طولانی از آزادی: هفدهمین بار غزه بدهکار تروج به زندان می رود. یا هجدهم

پیاده روی طولانی از آزادی: هفدهمین بار غزه بدهکار تروج به زندان می رود. یا هجدهم

شهر غزه — زمانی که وصفی الغروشا به زندان بازگشت، اندکی پس از طلوع آفتاب صبح سپتامبر در شهر غزه، دخترش گریه نکرد و برادرش هنوز خواب بود.آقای. الگاروشا، یک گچکار 29 ساله، راه رفتن به زندان را در حالی آغاز کرد که خواهرزاده و برادرزاده اش در حال آماده کردن کیف های خود برای مدرسه بودند. زن و مادرش چای درست می کردند. و پدرش – بیکار، مانند تقریباً نیمی از غزه – تازه از خواب بیدار شده بود.این هفدهمین دوره بازداشت آقای الگاروشه از آغاز سال 2020 بود. یا احتمالاً 18 سالگی او. او شمارش را از دست داده بود و مقامات غزه سوابق دقیقی ندارند. آقای الگاروشه برای پرداخت هزینه عروسی خود در سال 2019 وام گرفت و اکنون مرتباً در زندان پلیس به سر می برد زیرا مانند پدر و برادرش بیکار نمی تواند بدهی را بپردازد.آقای الگاروشا هنگام بیرون آمدن از آپارتمانش گفت: «الان عادی شده است. “فقط بخشی عادی از زندگی من است.”و برای بسیاری در شهر غزه همینطور است. بدهی – و به ویژه بدهی های مربوط به عروسی – به نماد بحران اقتصادی در اینجا تبدیل شده است. تنها در 9 ماه اول سال 2021، پلیس شهر غزه به تنهایی 448 حکم بازداشت برای دامادهای بدهکار صادر کرده است – که در حال حاضر بیشتر از مجموع ثبت شده در این شهر در سال های 2017، 2018 و 2019 است. ارقام مربوط به سال 2020 در دسترس نبود. >از زمانی که حماس در سال 2007 قدرت را در غزه به دست گرفت، اسرائیل و مصر با اعمال محاصره در نوار غزه، فشار بر این گروه شبه نظامی را تشدید کردند. این به اقتصاد غزه آسیب رسانده و یکی از دلایل اصلی نرخ بیکاری بیش از 40 درصد است. برای جوانان غزه، یکی از نتایج این امر این است که آنها اغلب نمی توانند هزینه مراسم عروسی را بپردازند.اما برای بسیاری، یک عروسی بزرگ یک مراسم مهم گذراندن است. مردان جوان که تمایلی به تأخیر در ازدواج ندارند – در یک جامعه محافظه کار، تنها راه پذیرفته شده برای صمیمیت جنسی – وام عروسی، اغلب به ارزش حدود 2000 دلار، یا تقریباً متوسط ​​حقوق سالانه در غزه، می گیرند.اگر مانند آقای الگاروشا نتوانند آن را بازپرداخت کنند، معمولاً به زندان می افتند، نتیجه یک قانون سال 2015، که کاهش بدهی خود را برای آنها سخت تر می کند.در صبح ماه سپتامبر، هنگامی که به زندان بازگشت، آقای الگاروشه در حالی که دختر 1 ساله خود، دینا را در آغوش داشت، به محل فرود آمد. او پس از شروع دوره محکومیت های زندانش به دنیا آمد و او تنها یک حضور اولیه در زندگی او بوده است. آقای الگاروشا آخرین بوسه دینا را قبل از اینکه دینا را به همسر 20 ساله خود، سمر بدهد، کرد.او با رسیدن به خیابان، به سرعت در جای خود نشست. گام های بلند برداشتن. او از کنار تاجر لاستیک که مغازه‌اش را باز می‌کرد، گذشت، از کنار زمین خالی که در آن موشک در خلال یک جنگ کوتاه در ماه مه گذشته اصابت کرد، از کنار صفی از دانش‌آموزان مدرسه‌ای که منتظر خرید تنقلات از دکه‌ی نوشیدنی بودند، گذشت.در یک غرفه خیابانی مشابه بود که آقای الگاروشا برای اولین بار در یک بعدازظهر در سال 2017 با سمر ملاقات کرد. آقای الگاروشا با یکی از دوستانش غرفه را اداره می کرد و چای و قهوه می فروخت. یک روز، خواهر آن دوست آمد و آقای الگروشه با او چت کوتاهی کرد. سمر بود که آن موقع 16 سال داشت.آنها فقط چند دقیقه با هم صحبت کردند و او در وضعیت مالی برای حمایت از همسر نبود. اما آقای الگاروشه احساس یک ارتباط کرد و شاید مهمتر از همه، احساس کرد که وقتش برای ازدواج تمام شده است.بسیاری از غزه ها در اواخر نوجوانی خود ازدواج می کنند. او قبلاً 25 سال داشت. از آنجایی که اکثر ازدواج های غزه هنوز از طریق والدین عروس انجام می شود، او با پدر سمر تماس گرفت تا اجازه ازدواج با او را بگیرد. آنها چهار روز بعد نامزد کردند.آقای الغروشا پس از عبور از میان بچه های درگیر، سرعت خود را تندتر کرد. زندانبانان انتظار داشتند که او قبل از ساعت 8 صبح باشددر سمت چپ او یک سینمای در بسته قرار داشت – مانند تقریباً همه سینماهای غزه، از اواخر دهه 1980، زمانی که یک فلسطینی با هم ترکیب شد، رها شده بود. قیام و افزایش افراط گرایی اسلام گرا صاحبان سینما را وادار کرد تا مشاغل خود را ببندند.در سمت راست او دیواری پوشیده از نقاشی های مسجد الاقصی در اورشلیم بود. آقای الگاروشه که از زمان آغاز محاصره در غزه گیر افتاده بود، مانند اکثر مردم غزه، هرگز این مسجد را شخصاً ندیده بود.یک مثقال اسرائیلی — وجه قانونی در غزه – در فضای بیرون مدرسه، نه چندان دور از یک گربه مرده، دراز کشیده بود. خم شد تا سکه را که کمی بیشتر از یک ربع آمریکا ارزش داشت، به جیب بزند، نیمه خندان، نیمه شانه بالا انداخته بود. فقط 5569 مثقال برای تسویه بدهی خود باقی مانده است.آقای الغروشا ابتدا به محض نامزدی او و سمر بدهکار شد. مانند اکثر دامادهای غزه، او باید بهای عروس را که در مورد او حدود 3500 دلار بود، به والدین عروس می پرداخت. برای جمع‌آوری پول، تلفن، لپ‌تاپ و اثاثیه‌اش را فروخت – و همچنین سبد نوشیدنی‌اش را فروخت و خود را از جریان درآمد محروم کرد.سپس، 17 ماه بعد، آمد. هزینه های عروسی آقای الگاروشا که فقیر بود، نمی خواست فرصتی نادر برای اثبات جایگاه اجتماعی خود به دوستان و خانواده اش داشته باشد. بنابراین او یک سالن عروسی برای 70 مهمان، یک موتورسیکلت، یک صحنه در فضای باز و چندین بلندگو استخدام کرد – و مبلمان مورد نیاز برای اتاق خواب جدید خود را خرید.در مجموع، که آمد به 7500 مثقال یا حدود 2375 دلار. او برای پرداخت هزینه آن، از آکورد وام گرفت، شرکتی که در ابتدا برای تامین هزینه های عروسی تاسیس شده بود، اما اکنون بر بازارهای سودآورتر تمرکز دارد.”بسیار زیادی وجود دارد. صاحب آکورد، لوای احمد، گفت: دامادهایی که شغل خود را از دست می دهند. “ریسک بیشتری در قرض دادن پول وجود دارد.”به مدت چهار ماه، آقای الغروشا با تکیه بر کار نامنظم به عنوان گچ کار، موفق به بازپرداخت ماهانه خود شد. اما در تابستان 2019، او عقب افتاد و باعث شد شرکت وام شروع به دادرسی قانونی کند. در اکتبر 2019، تنها پنج ماه پس از تولد دینا، او اولین دوره از شش دوره سه هفته زندان را آغاز کرد و چرخه‌ای از آزادی و حبس را آغاز کرد. اگر بدهی بازپرداخت نشود، با زندان بیشتری روبرو خواهد شد.هر دوره سه هفته‌ای معمولاً به سه بخش تقسیم می‌شود: بیشتر آخر هفته‌ها اجازه دارد به خانه بازگردد.آقای الغروشا صبح آن روز سپتامبر که به زندان نزدیکتر می شد، از بنای یادبودی گذشت. حمله حماس به سربازان اسرائیلی – مشتی غول‌پیکر که با مشت از یک نمونه خودروی زرهی اسرائیلی عبور می‌کند. سپس او از زیر یک پرچم بزرگ به افتخار حماس عبور کرد.آقای الگاروشا با دیدن این پرچم سرش را تکان داد. او گفت که به کمپین‌های نظامی حماس علیه اسرائیل احترام می‌گذاشت، اما رویکرد داخلی حماس خشم او را برانگیخت. از نظر او، این گروه پول، شغل و حمایت اجتماعی را به اعضای خود اختصاص می‌دهد و افرادی مانند او را به حال خود رها می‌کند.در خیابان عمر مختار فشار آورد، یکی از شاهراه‌های اصلی شهر، با عبور از چندین فروشگاه پوشاک که هنوز برای آن روز باز نشده است.با توجه به انتخاب، ثمر الغروشا گفت که در مغازه‌ای مانند این کار خواهد کرد. – مشتاق کمک به شوهرش در بازپرداخت بدهی. اما آقای الگاروشه اجازه نمی دهد. او کار کردن در کنار مردان را برای همسرش مایه شرمساری می داند.آقای الغروشا با دیدن یک فروشنده خیابانی ایستاد تا دو نخ سیگار بخرد، هر کدام یک مثقال. سکه پنج مثقالی که مادرش به او داده بود. گفت دو مثقال دیگر چه بود وقتی هزاران بدهکار بود؟به یک خیابان فرعی پیچید. بازداشتگاه در معرض دید بود و یک دوره زندان دیگر در شرف شروع بود. در داخل، یک سلول تنگ در انتظار او بود که اغلب پر از 40 مرد بود که معمولاً به جنایات جزئی متهم می‌شدند.او گفت که پدر بودن همه اینها را ارزشمند کرد. هیچ ازدواجی به معنای نداشتن دینا نبود – و او معتقد بود که تربیت فرزندان در زمانی که خودش هنوز جوان بود مهم است.اگر چه هنوز نیم ساعت زودتر بود، اما با قدم هایی سریع داخل شد. بدون اینکه حوصله چشیدن آخرین لحظات آزادی خود را داشته باشد.سرش را به نگهبانان دروازه تکان داد، در حالی که چهره آنها تقریباً به اندازه دخترش برای او آشناست.آقای الگاروشا اعتراف کرد که گاهی اوقات در زندان، حتی ظاهر دینا را فراموش می کند.

پیاده روی طولانی از آزادی: هفدهمین بار غزه بدهکار تروج به زندان می رود. یا هجدهم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *